responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 337

خود را به ميان افكنده و دل بر قتل معاويه استوار كرده بود و همچنان قرارگاه او را مى‌جست و پاى مردانگى مى‌فشرد تا نزديك او رسيد] (و) عبد الله بن عامر (به نگهبانى او) ايستاده بود، [پس معاويه كسان را ندا داد: واى بر شما، اگر در به كار بردن سلاح ناتوانيد سنگ و پاره سنگ در دهيدش‌] پس ياران معاويه روى به عبد الله بن بديل نهادند و به زير باران سنگش گرفتند[1] تا به زيرش افكندند و مرد كشته شد، آنگاه معاويه و عبد الله بن عامر به سوى وى آمدند [تا بر سر او ايستادند]. عبد الله بن عامر دستار خود را بر چهره او گسترد و بر او دلسوزى كرد كه [زان پيش‌] او را با وى دوستى و برادرى بود، معاويه گفت: رويش را بگشاى. [گفت: نه، به خدا تا جان در بدن دارم چنين نكنم كه از آن (بر بى‌حميّتى من) داستان زنند. معاويه گفت: رويش را بگشاى! كه ما بدين داستان نزنيم‌] و اينك من او را به تو پيشكش كردم‌[2]. پس [ابن عامر] چهره وى را بگشود و آنگاه معاويه گفت: سوگند به پروردگار كعبه كه اين سالار و پيشاهنگ آن قوم بود.

بار الها مرا بر اشتر نخعى و اشعث كندى (نيز) پيروز گردان. به خدا سوگند اين (مرد) را همانندى نبود چنان كه شاعر گفته است‌[3]:

اخو الحرب ان عضّت به الحرب عضّها

و ان شمرت عن ساقها الحرب شمّرا ...

جنگاورى كه چون جنگ به وى دندان نمايد وى جنگ را بگزد و چون جنگ دامن بر كمر زند او (پيشتر به جانبازى) دامن همت بر كمر زند.

و چون ديدارش با مرگ به اندازه بدستى مى‌رسيد[4] و بسى نزديك مى‌شد وى‌


[1] متن« يرضخونه بالصّخر» و در شنهج‌[ فرضخه الناس بالصّخر و الحجارة پس مردم به پرتاب سنگ و پاره سنگش گرفتند].

[2] متن« فقد وهبته لك» و در شنهج‌[ قد وهبناه لك او را به تو پيشكش كرديم‌].

[3] سراينده اين شعر حاتم طايى است و اين ابيات از قصيده‌ايست كه در ديوان او آمده- خمسة دواوين العرب- 122، 121

[4] متن« قدى الشّبر به اندازه يك وجب» و در اصل‌[ لدى الشّرّ به هنگام شر] و در شنهج‌[ قدى السير به اندازه يك تاخت‌] آمده و درست همان است كه در متن آورديم.

اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 337
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست