قادر بر (رام كردن) آن نبوديم. و بازگشت ما البته به سوى
پروردگارمان خواهد بود[1]».
سپس روى به قبله مىنهاد
و دستهايش را بر مىآورد و مىگفت: بار الها، اين گامها به سوى تو نهاده شده و
پيكرها براى تو رنجه گشته و دلها براى تو گشوده شده و دستها به درگاه تو بر آمده
است و ديدهها متوجه توست.
رَبَّنَا افْتَحْ
بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ[2] پروردگارا، تو
در نزاع ميان ما و امّت ما به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى[3]».
پيش! به بركت خدا. سپس
مىگفت:
اللّه اكبر، اللّه
اكبر، لا اله الّا اللّه اللّه اكبر. يا اللّه يا احد يا صمد، يا ربّ محمّد. بسم
اللّه الرّحمن الرّحيم، لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم.
«الحمد للّه ربّ
العالمين. الرّحمن الرّحيم. مالك يوم الدّين. ايّاك نعبد و ايّاك نستعين».
خدا بزرگتر است، خدا
بزرگتر است (از هر چيز كه به وهم گنجد)، خدايى جز خداوند نباشد و خدا بزرگتر است.
اى خداوند، اى يگانه، اى
بىهمتا، اى پروردگار محمد. به نام خداوند بخشاينده مهربان، جنبش و نيرويى نيست
مگر به خداى والاى بزرگ «ستايش خداى راست كه پروردگار جهانيان است. خداوند
بخشاينده مهربان. دارا و اختيار دار روز پاداش بندگان است تو را پرستش كنيم و از
تو يارى مىجوييم[4]».
بار الها! شدّت گزند
ستمگران را از ما باز دار و اين عبارت، شعار او در صفين بود.
[2]« الفاتح» به معنى قاضى و داور نيز آمده است.
در اللسان آمده:« از آن رو به قاضى،« فتّاح» گويند كه مواضع حق را مىگشايد، و
گفته خداى تعالى:« ربّنا افتح بيننا» يعنى پروردگارا ميان ما داورى كن.