اى «ظبيان» تو را از
درنگ در اين سرزمين بى آب چه حاصل؟
نه، سوگند به خداى زمين
و آسمان بر روى دشمنان نيرنگ باز بكوب، با شمشير به هنگامه پيكار[4] تا آن كه متقابلا پاسخت دهند و
هماوردى كنيد.
و گفت: به خدا ايشان را چندان
به تيغ بزنيم تا آب را به ما وا نهند.
[از آنچه به روز فرات
گفته شده]
نصر: عمر بن سعد با
اسنادش گفت:
نبرد ميان ما و شاميان
به درازا كشيد، و من گفته عبد اللّه بن عوف [بن] احمر[5] را به روز فرات فراموش نمىكنم. وى
كه از زبده سواران على بود ايشان را به شمشير مىزد و مىگفت:
خلّوا لنا عن الفرات الجارى
أو اثبتوا للجحفل الجرّار ...
آب رونده فرات را براى
ما باز گذاريد و ميدان ته كنيد يا تن به مقاومت در برابر لشكر انبوه ما دهيد.
[1]( مراد على بن ابى طالب عليه السلام است.- م.)
متن از روى شنهج( 1: 330)« يسخى بنفسه» و در اصل به خطا[ ... بنفسى].
[2] اين رجز در تاريخ طبرى نيز( 5: 240) طبق همين
روايت آمده.
[3] در شنهج( 1: 330) آمده است:[ ظبيان بن عماره
تميمى بر شاميان حمله آورده مىگفت:
\sُ هل لك يا ظبيان من بقاء\z فى ساكنى الارض بغير ماء].\z\E
[4] در لغت« الوغى» و در متن به ضرورت شعرى به مد
آخر« الوغاء» و در شنهج[ الهيجاء].
[5] در طبرى[ عبد اللّه بن عوف بن احمر ازدى] و
تكمله در اينجا و آنچه پيشتر در ص 219 گذشت از طبرى است.