responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 203

يك بار مسح كشيد و گفت: ديدم پيامبر خدا چنين وضو مى‌گيرد.

[هيئت نمايندگى بنى تغلب‌]

دگربار به حديث نخستين، حديث يزيد بن قيس ارحبى باز آمد.

سپس (على) گفت: بخدا، وقتى هيئت نمايندگى بنى تغلب نزد (پيامبر) آمدند، من شاهد بودم كه با او بر اين پايه توافق كردند كه وى (خود) آنها را بر دينشان بگذارد ولى فرزندانشان را بر كيش نصرانى نگذارند (و چنان پرورش ندهند).

(على افزود) و گفت: اينك خبر يافته‌ام كه آنها اين قرار را ترك كرده‌اند، و به خدا سوگند اگر بر آنها در آيم بى‌گمان بايد رزمجويانشان را بكشم و فرزندانشان را به اسارت گيرم. ولى چون به سرزمين آنها وارد شد گروه بسيارى از مسلمانان همانجا به استقبالش آمدند، وى از ديدن اين وضع شادمان شد و از نظر پيشين خود منصرف گشت.

رسيدن به رقّه‌

سپس امير مؤمنان به راه خود ادامه داد تا به «رقّه» رسيد، و بيشتر مردمش عثمان دوستانى بودند كه به سبب علاقه و هوادارى معاويه، از كوفه به آنجا گريخته بودند، از اين رو دروازه‌ها را بستند و در آن پناه گرفتند و فرماندارشان سماك بن مخرمه اسدى در فرمان معاويه بود كه (پيشتر) همراه نزديك به صد مرد بنى اسدى از على جدا شده بودند، و سماك به مكاتبه با قوم خود پرداخته بود تا هفتصد تن از ايشان به او پيوستند.

نصر: عمر بن سعد، مسلم ملائى‌[1]، از حبّه‌[2]، از على، برايم روايت كرد و گفت:

چون على در رقّه فرود آمد، در جايى بر ساحل فرات كه آن را بليخ‌


[1] مسلم بن كيسان ضبّى ملائى برّاد، ابو عبد اللّه كوفى- تهذيب التهذيب و التقريب.

[2] شرح حالش پيشتر در ص 199 گذشت.

اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 203
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست