responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا    الجزء : 1  صفحة : 347

شير را نوشيد و به گوشه مسجد آمد. در آن جا گروهى از قريش را ديد كه دور هم حلقه زده بودند و همان طور كه گرگ گفته بود به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ناسزا مى‌گفتند و همچنان از آن حضرت سخن مى‌گفتند و دشنامش مى‌دادند تا وقتى كه در آخر روز ابو طالب از مسجد درآمد. همين كه او را ديدند گفتند: ساكت باشيد كه عمويش آمد. آنها خاموش شدند و ابو طالب نزد آنها آمد و با ايشان سخن گفت تا روز به پايان رسيد و سپس از جا برخاست. ابو ذر مى‌گويد: من هم با او برخاستم و در پى‌اش رفتم. ابو طالب روى به من كرد و گفت: نيازت را بگو. گفتم: پيامبرى را مى‌خواهم كه در ميان شما برانگيخته شده است. گفت: با او چكار دارى؟ گفتم: مى‌خواهم به او ايمان آورم و تصديقش كنم و خويش را در اختيار او نهم و به من فرمانى ندهد مگر آنكه فرمانش برم. گفت: براستى اين كار را مى‌كنى؟ گفتم: آرى. گفت: فردا همين وقت نزد من بيا تا تو را پيش او ببرم.

ابو ذر مى‌گويد: آن شب را در مسجد سركردم و چون روز ديگر رسيد دوباره نزد قريش رفتم و آنان همچنان از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سخن مى‌گفتند و ناسزا نثارش مى‌كردند تا اينكه ابو طالب پيدا شد، و چون او را ديدند به يك ديگر گفتند: خاموش باشيد كه عمويش آمد و آنها از سخن دست كشيدند. ابو طالب با آنها سخن گفت تا هنگامى كه از جا برخاست و من در به دنبالش رفتم و به او سلام كردم. گفت: نيازت را بگو. گفتم:

مى‌خواهم پيامبرى را كه در ميان شما برانگيخته شده ببينم. گفت: با او چكار دارى؟

گفتم: مى‌خواهم به او ايمان آورم و تصديقش كنم و خود را به او عرضه كنم و فرمانى به من ندهد مگر آنكه فرمانش برم. گفت: واقعا اين كار را مى‌كنى؟ گفتم: آرى. گفت:

همراه من بيا.

من در پى او به راه افتادم و او مرا به خانه‌اى برد كه حمزه در آن بود. من به او سلام كردم و نشستم. حمزه به من گفت: نيازت چيست؟ گفتم: مى‌خواهم پيامبرى را ببينم كه در ميان شما برانگيخته شده است. گفت: با او چكار دارى؟ گفتم: مى‌خواهم به او ايمان آورم و تصديقش كنم و خود را در اختيار او نهم و فرمانى به من ندهد مگر آنكه فرمانش برم.

حمزه گفت: گواهى مى‌دهى كه خدايى جز اللَّه نيست و محمد فرستاده خداست؟ ابو ذر

اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا    الجزء : 1  صفحة : 347
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست