responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا    الجزء : 1  صفحة : 109

جمعيّت بود ناگاه پيرمردى كه بر عصاى پيكاندارى تكيه داشت، پيش آمد تا به در اطاق ايستاد و گفت: سلام بر تو اى فرزند رسول اللَّه و رحمت و بركات الهى بر تو باد، و سپس خاموش شد. امام باقر عليه السّلام فرمود: و سلام بر تو و رحمت و بركات الهى نثارت. سپس پيرمرد به چهره رو به اهل بيت كرد و گفت: سلام بر شما، و سپس خاموش شد، و همگى سلامش را پاسخ گفتند.

او سپس به چهره رو به امام باقر عليه السّلام كرد و گفت: اى فرزند رسول اللَّه! مرا به خود نزديك كن خداوند مرا قربان تو گرداند. بخدا سوگند من شما را و كسانى را كه شما را دوست دارند دوست دارم، و بخدا سوگند من شما و هر كه شما را دوست دارد به خاطر دنيا دوست ندارم. همانا من دشمن شما را دشمن مى‌دارم و از او كناره مى‌گيرم، و بخدا سوگند به خاطر خونى كه ميان ما ريخته شده، او را دشمن نمى‌دارم و از او كناره نمى‌گيرم. بخدا سوگند، همانا من حلال، شما را حلال و حرام شما را حرام مى‌دانم و چشم براه امر شمايم، پس آيا براى من اميدى دارى، خداوند مرا قربان تو گرداند؟ امام باقر عليه السّلام فرمود: نزد من بيا نزد من بيا، تا او را در كنارش نشاند و فرمود: اى پيرمرد! مردى نزد پدرم امام زين العابدين عليه السّلام آمد و به او همان را گفت كه تو به من، و پدرم به او فرمود: اگر بميرى بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و على و حسن و حسين و على بن الحسين عليهما السّلام وارد مى‌شوى و دلت خنك مى‌شود و درونت آرامش مى‌پذيرد و چشمت روشن مى‌شود و با كرام الكاتبين با روح و ريحان مورد استقبال قرار مى‌گيرى، اگر جانت به اين جا برسد- و با دست خود اشاره به گلويش كرد- و اگر هم زنده بمانى آن بينى كه چشمت را روشن كند و در والاترين مراتب بهشت با ما باشى. پيرمرد گفت: چه گفتى يا امام؟ حضرت عليه السّلام همان سخن را برايش باز گفت، و پيرمرد گفت: «اللَّه اكبر» اگر بميرم به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و على و حسن و حسين و على بن الحسين عليهم السّلام وارد مى‌شوم و چشمم روشن مى‌شود و دلم خنك‌تر مى‌گردد و درونم آرامش مى‌پذيرد و فرشته‌هاى كرام الكاتبين مرا با روح و ريحان استقبال مى‌كنند، اگر جانم بدين جا [گلو] رسد، و اگر هم زنده بمانم به چشم خويش آن بينم كه خدا بدان چشم مرا روشن كند و در والاترين مراتب بهشت با شما باشيم؟! سپس آن‌

اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا    الجزء : 1  صفحة : 109
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست