همراه او شهيد مى‌شوند. آن حضرت بشدت گريه كرد و مرا به گريه در آورد.

از جمله آنچه برايم خواند اين بود كه با خود آن حضرت چه مى‌كنند، و چگونه حضرت زهرا عليها السّلام شهيد مى‌شود، و چگونه پسرش امام حسن عليه السّلام به شهادت مى‌رسد و چگونه امت به او غدر و حيله مى‌كنند. وقتى كيفيت قتل امام حسين عليه السّلام را خواند بسيار گريست، و سپس آن كتاب را بست، و بقيه آنچه تا روز قيامت واقع مى‌شود باقى ماند[1].

پيشگوئى از حكومت غاصبان در كتاب امير المؤمنين عليه السّلام‌

در آن كتاب- از جمله آنچه حضرت برايم خواند- جريان ابو بكر و عمر و عثمان و اينكه هر يك از آنان چقدر حكومت مى‌كنند و اينكه با على عليه السّلام چگونه بيعت مى‌شود[2]، و واقعه جمل و سير عايشه و طلحه و زبير، و واقعه صفين و كسانى كه در آن كشته مى‌شوند، و واقعه نهروان و جريان حكمين، و حكومت معاويه و كسانى از شيعه كه او مى‌كشد، و برنامه‌اى كه مردم نسبت به امام حسن عليه السّلام انجام مى‌دهند، و جريان يزيد تا آنجا كه منتهى به قتل امام حسين عليه السّلام شد.

من همه اينها را از امير المؤمنين عليه السّلام شنيدم، و همان طور كه حضرت خوانده بود بدون كم و زياد واقع شد. من خط آن حضرت را مى‌شناختم و در آن كتاب ديدم كه تغيير نكرده و زرد نشده بود[3].

وقتى حضرت آن كتاب را بست عرض كردم: يا امير المؤمنين، اى كاش بقيّه كتاب را هم برايم مى‌خواندى. فرمود: نه، ولى برايت نقل مى‌كنم. مانع من اين است كه آنچه ما از خاندان و فرزندانت خواهيم ديد در آن آمده است و مسأله فجيعى است كه ما را مى‌كشند و با ما عداوت مى‌ورزند و حكومتى بد و قدرتى شوم دارند. دوست ندارم آنها را بشنوى و غمناك شوى و تو را ناراحت كند، ولى براى تو نقل مى‌كنم.

[1] در كتاب فضائل: در آن كتاب آنچه شده و آنچه تا روز قيامت خواهد شد نوشته شده بود.

[2] در كتاب فضائل: بر على بن ابى طالب چه و چگونه واقع خواهد شد.

[3] زرد نشده بود يعنى كم رنگ نشده بود. در كتاب فضائل: پاك نشده بود.