اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 491
آبرو ريزى من، كسى كه در ميدان جنگ به مبارزه با على رود
مفتضح نشده است[1]، و اگر تو
هم مىخواهى چنين اقدامى نسبت به او داشته باشى انجام بده! معاويه سكوت كرد و
سخنان آن دو بين اهل شام شايع شد.
روايت از كتاب سليم:
1. بحار: ج 32 ص 609 ح
481.
روايت از غير سليم:
1. كتاب صفين: ص 477-
470.
2. نهج البلاغه: ص 374
باب كتب شماره 17.
3. مروج الذهب مسعودى: ج
3 ص 13.
4. الامامة و السياسة: ص
117.
5. كنز الفوائد: ج 2 ص
201.
6. شرح نهج البلاغة ابن
ميثم: ج 4 ص 389.
7. الاخبار الطوال: ص
188.
8. جمهرة وسائل العرب: ص
479.
[1] علامه امينى در الغدير: ج 2 ص 161 به نقل از
كتاب صفين نصر بن مزاحم از ابن عباس روايت كرده كه گفت: روزى از روزهاى صفين عمرو
عاص متعرض امير المؤمنين عليه السّلام شد به طمع اينكه غفلتا ضربتى بر آن حضرت
وارد كند. حضرت بر او حمله كرد، و همين كه خواست با او درگير شود عمرو عاص خود را
از روى اسبش به زمين انداخت و لباسش را بالا زد و پايش را باز كرد تا عورتش پيدا
شد!!! امير المؤمنين عليه السّلام روى مبارك را از او برگردانيد و عمرو عاص خاك
آلوده برخاست و پياده پا به فرار گذاشت و خود را به لشكرش رسانيد. اهل عراق گفتند:
يا امير المؤمنين، اين مرد فرار كرد؟ فرمود:
مىدانيد كه بود؟ گفتند: نه.
فرمود: او عمرو عاص بود، با عورت خود با من روبرو شد و مرا به رحم و فاميلى قسم
داد، و من روى خود را از او برگرداندم. عمرو عاص نزد معاويه برگشت. معاويه به او
گفت:
چه كردى؟ گفت: على با من روبرو شد
و مرا بر زمين زد. معاويه گفت: اوّل خدا را حمد كن و بعد از عورت خود تشكر كن!!
اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 491