اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 485
سرهايمان فرود مىآورد و مىگفت: «صفهاى خود را منظم كنيد».
وقتى گروههاى لشكر را
دستهبندى و صفها را منظم كرد سوار بر اسبش پيش آمد تا بين دو صف[1] ايستاد و
پشت به اهل شام نمود و رو به ما كرد و حمد و ثناى الهى بجا آورد و بر پيامبر صلى
اللَّه عليه و آله درود فرستاد و سپس گفت:
امّا بعد، از قضا و قدر
الهى اين بود كه در اين مكان از زمين جمع شويم بخاطر اجلهايى كه نزديك شده[2] و امورى كه
شدت يافته است. سياست گذار ما در اين جنگ، آقاى مسلمين و امير المؤمنين و افضل
وصيين و پسر عموى پيامبرمان و برادرش و وارث اوست و شمشيرهاى ما شمشيرهاى خداوند
است[3]، و رئيس
آنان پسر خورنده جگرها[4] و پناهگاه
نفاق و باقى مانده احزاب است كه آنان را به شقاوت و آتش رهبرى مىكند. ما در جنگ
با ايشان از خداوند اميد ثواب داريم و آنان انتظار عقاب دارند.
آنگاه كه تنور جنگ داغ
شد و بخروش آمد[5] و اسبان بر
كشتههاى ما و آنان تاختند، ما در جنگ با آنان اميد پيروزى داريم. در آن هنگام جز
سر و صداى نامفهوم و همهمه چيزى نشنوم.
اى مردم، چشمان را
ببنديد و دندانهاى پيشين را فشار دهيد، كه اين گونه در زدن سرها شديدتر است. با
رويتان به استقبال دشمن برويد و دسته شمشيرهايتان را بدست راست بگيريد و بر مغزها
فرود بياوريد و با نيزهها به پائين سينه چپ بزنيد كه كشنده است.
به شدت حمله كنيد مانند
قومى كه براى خونخواهى پدرانشان و گرفتن انتقام برادرانشان آمدهاند و كينه
دشمنشان را در دل دارند و خود را براى مرگ آماده كردهاند، تا ذليل نشويد و در
دنيا برايتان عار نماند.