اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 304
اصلع[1] بنى هاشم
بيعت كنند آنان را به وسط جاده روشن خواهد كشانيد و طبق كتاب پروردگارشان و سنّت
پيامبرشان بپا خواهد داشت»! سپس حضرت فرمود: اى پسر عمر، در آنجا تو چه گفتى؟ پسر
عمر گفت: من به او گفتم: اى پدر، چه مانعى دارى كه او را خليفه قرار دهى؟ حضرت
فرمود: عمر چه جوابى به تو داد؟ پسر عمر گفت: او مطلبى گفت كه آن را كتمان مىكنم!
فرمود: پيامبر صلى اللَّه عليه و آله آنچه او به تو گفته و تو به او گفتهاى به من
خبر داده است؟ پسر عمر پرسيد: چه موقع خبر داده است؟! فرمود: در زمان حياتش به من
خبر داد، و سپس در آن شبى كه پدرت از دنيا رفت در خواب به من خبر داد، و هر كس
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را در خواب ببيند گويا در بيدارى ديده است.
پسر عمر گفت: چه چيزى به
تو خبر داده است؟ فرمود: اى پسر عمر، تو را بخدا قسم مىدهم كه اگر برايت نقل كردم
گفتارم را تصديق كنى؟ پسر عمر گفت: اگر هم خواستم ساكت مىمانم! حضرت فرمود: وقتى
به او گفتى: «چه مانعى دارى كه او را خليفه قرار دهى»؟ گفت: مانع من صحيفه و
نوشتهاى است كه در بين خود نوشتهايم و معاهدهاى كه در كعبه در حجة الوداع بر سر
آن همپيمانشدهايم! پسر عمر در اينجا ساكت ماند و گفت:
تو را بحقّ پيامبر قسم
مىدهم كه از من دست بردارى! سليم مىگويد: پسر عمر را در آن مجلس مىديدم كه گريه
راه گلويش را بسته بود و از دو چشمانش اشك جارى بود.
سپس على عليه السّلام رو
به طلحه و زبير و عبد الرحمن بن عوف و سعد بن ابى وقّاص[2] نمود و فرمود: بخدا قسم اگر آن پنج
نفر (اصحاب صحيفه) بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله دروغ بستهاند ولايت آنها بر
شما حلال نيست، و اگر راست گفتهاند براى شما حلال نيست مرا همراه خود داخل شورى
قرار دهيد، زيرا ورود من در شورى (به گفته شما) مخالفت با پيامبر صلى اللَّه عليه
و آله و سرپيچى از فرمان او به حساب مىآيد.
[1] اصلع يعنى كسى كه جلوى سرش مو ندارد كه در
اينجا اشاره به امير المؤمنين عليه السّلام است.
[2] اين چهار نفر با عثمان و امير المؤمنين عليه
السّلام، شش نفر اصحاب شورى بودند.
اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 304