اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 229
ابو عبيدة بن جراح و سالم مولى ابى حذيفه و معاذ بن جبل و
مغيرة بن شعبة و اسيد بن حضير و بشير بن سعيد و ساير مردم در اطراف ابو بكر نشسته
بودند و اسلحه همراهشان بود[1].
ورود بىاجازه به خانه
حضرت زهرا عليها السّلام
سليم مىگويد: به سلمان
گفتم[2]: آيا بدون
اجازه به خانه فاطمه عليها السّلام وارد شدند[3]؟!
گفت: آرى بخدا قسم، و اين در حالى بود كه «خمار»[4] نداشت. حضرت زهرا عليها السّلام صدا
زد: «وا ابتاه، وا رسول اللَّه، اى پدر، ابو بكر و عمر بعد از تو با بازماندگانت
بدرفتارى كردند در حالى كه هنوز چشمان تو در قبرت باز نشده است»[5] و اين سخنان را حضرت با بلندترين
صدايش ندا مىنمود.
[2] اين قطعه از حديث سليم را علّامه سيد محمد بن
مهدى قزوينى در اشعار عربى خود آورده كه در مجالس عزادارى بسيار خوانده مىشود:
يا عجبا يستأذن الامين^ عليهم و
يهجم الخؤون قال سليم: قلت: يا سلمان^ هل هجموا و لم يك استيذان فقال: اى و عزّة
الجبّار^ و ما على الزّهراء من خمار لكنّها لاذت وراء الباب^ رعاية للسّتر و
الحجاب فمذ رأوها عصروها عصرة^ كادت بنفسى أن تموت حسرة تصيح يا فضّة سنّدينى^ فقد
و ربّى قتلوا جنينى فاسقطت بنت الهدى وا حزنا^ جنينها ذاك المسمّى محسنا و لم
يرعها كلّما قد فعلوا^ لكنّها قد خرجت تولول فانبعثت تصيح بين النّاس^ خلّوه او
لاكشفنّ راسى به كتاب« وفاة الصديقة الطاهرة» تأليف سيد عبد الرزّاق مقرّم: ص 49،
و كتاب« رياض المدح و الثناء» تأليف شيخ حسين بن على بلادى: ص 3 مراجعه شود.
[3]« د»: آيا در خانه حضرت زهرا عليها السّلام را
آتش زدند و بدون اجازه به خانه او وارد شدند؟!
[4]« خمار» به معناى پوشش همه سر، و يا پوشش صورت
است.
[5] ظاهرا منظور نوعى كنايه است و معنى اين است
كه وقتى انسان در قبر گذاشته مىشود دوباره زنده مىشود، ولى ابو بكر و عمر آنقدر
در جنايت خويش عجله داشتند كه اين اندازه هم مهلت ندادند.
اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 229