اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 221
بنى ساعده با ابو بكر بيعت مىكنند بعد از آنكه با حقّ ما و
دليل ما استدلال كنند. سپس به مسجد مىآيند و اولين كسى كه بر منبر من با او بيعت
خواهد كرد ابليس است كه به صورت پيرمرد سالخورده پيشانى پينه بسته چنين و چنان
خواهد گفت.
سپس خارج مىشود و اصحاب
و شياطين و ابليسهايش را جمع مىكند. آنان به سجده مىافتند و مىگويند: «اى آقاى
ما، اى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى»! (ابليس) مىگويد: «كدام
امت پس از پيامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! گمان كردهايد كه من بر اينان سلطه و راهى
ندارم؟ كار مرا چگونه ديديد هنگامى كه آنچه خداوند و پيامبرش در باره اطاعت او
دستور داده بودند ترك كردند». و اين همان قول خداوند تعالى است كه وَ لَقَدْ
صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ
الْمُؤْمِنِينَ[1]، «ابليس گمان
خود را به آنان درست نشان داد و آنان به جز گروهى از مؤمنين او را متابعت كردند».
2 اتمام حجت امير
المؤمنين عليه السّلام
سه بار كمك خواهى
اصحاب كساء بر در خانههاى مهاجرين و انصار
سلمان مىگويد: وقتى شب
شد على عليه السّلام حضرت زهرا عليها السّلام را سوار بر چهارپايى نمود و دست دو
پسرش امام حسن و امام حسين عليهما السّلام را گرفت، و هيچ يك از اهل بدر[2] از مهاجرين
و انصار را باقى نگذاشت مگر آنكه به خانههايشان آمد و حقّ خود را برايشان يادآور
شد و آنان را براى يارى خويش فرا خواند. ولى جز چهل و چهار نفر، كسى از آنان دعوت
او را قبول نكرد. حضرت به آنان دستور داد هنگام صبح با سرهاى تراشيده و