اسم الکتاب : ولايت، رهبري، روحانيت المؤلف : حسيني بهشتي، سيد محمد الجزء : 1 صفحة : 282
فقيه رهبر را در تأييد انطباق قوانين با
اسلام ايفا كردند، بعد از اينكه اين كار را كردند مطلب تمام نمىشود. بايد در
مجازى اجراى قوانين، ولايت فقيه و تسلط او (ولايت يعنى تسلط) بر كيفيت اداره جامعه
تأمين شود تا اين قوانين مصوّب و تضمين شده از نظر انطباق با اسلام، در مقام عمل
هم اجرا شود. اين مىشود ولايت فقيه. اين هم بخش دوم. پس ما دو تا مطلب داريم. يكى
فقاهت فقيه، ديگرى ولايت فقيه.
در سالهاى اول امامت امام صادق (ع) شرايط خفقان حاكم بود. در سالهاى
آخر بود كه امام صادق از تضاد ميان بنى اميه و بنى عباس استفاده كرد و جلسات و
حوزههاى درس با صدها نفر، و گاهى تا بيش از هزار نفر داشت. در سالهاى آخر، دست
امام صادق را براى اعمال فقاهت باز گذاشتند. اما براى اعمال ولايت چطور؟ امام صادق
در طول آن چند سال آخر دوران امامتش اعمال فقاهت مىفرمود، اما نمىگذاشتند اعمال
ولايت بكند. چرا جامعه عصر امام صادق جامعه صحيح و سالم اسلامى نبود؟ چون ولايت
فقيه نداشت، گرچه فقاهت فقيه داشت؛ يعنى تا حدود زيادى داشت. در آن زمان دستگاه
حكومت اسلامى بود. خليفه، خليفه مسلمانها بود. سرزمين، سرزمين اسلام بود. ولى
دستگاه حكومت به جاى آنكه فتواى امام صادق (ع) را اجرا كند و فتواى ابو حنيفه را
اجرا مىكرد. و حتى فتواى ابو حنيفه را هم اجرا نمىكرد. ابو حنيفه هم با دستگاه
حاكم در جنگ و ستيز بود، براى اينكه به فتواى او هم گوش نمىدادند. او براى خودش
فتوا مىداد، حاكمان هم براى خودشان
اسم الکتاب : ولايت، رهبري، روحانيت المؤلف : حسيني بهشتي، سيد محمد الجزء : 1 صفحة : 282