اين چيزهايى كه ناشى از اصل ولايت در اسلام
است، چهقدر براى انسانها مفيد، پُردرخشش، زيبا و جاذبهدار است ... اگر ملتها،
قطع نظر از مذاهب و اديانى كه بر آنها حاكم است، بخواهند راه سعادت را پيدا كنند،
بايد به ولايت اسلامى برگردند.
البته اين ولايت اسلامى بهشكل كامل، در يك «جامعهى اسلامى» عملى
است؛ چون ولايت براساس ارزشهاى اسلامى- يعنى عدالت اسلامى، علم اسلامى و دين
اسلامى- است؛ اما بهشكل غير كامل، در همهى ملتها و در ميان همهى جوامع عملى
است. اگر مىخواهند كسى را به عنوان رهبر و حاكم بر جامعه انتخاب كنند، سراغ آن
كسى كه سرمايهداران معرفى مىكنند، نروند؛ سراغ پارساترين و پاكترين و
بىاعتناترين انسانها به دنيا بروند؛ آن كسى كه قدرت را سرمايهى شخصى خود به حساب
نمىآورد و از آن براى سود شخصى خويش استفاده نمىكند.
اين، رشحهيى از رشحات ولايت در اسلام است و دمكراسيهاى جارى عالم از
آن بىنصيبند. اين، از بركات اسلام است. لذا از اول انقلاب هم همين عنوان ولايت و
ولايت فقيه- كه دو مفهوم است؛ يكى خود مفهوم ولايت، يكى اينكه اين ولايت متعلق به
فقيه و دينشناس و عالم دين است- از طرف كسانى كه درحقيقت تحمل اين بافت ارزشى
كامل را نمىتوانستند و نمىتوانند بكنند، مورد تعرض شديد قرار گرفت. امروز هم
همينطور است. خوشبختانه مردم اين راه را شناختهاند. اين، از بركات غدير و اسلام
و زندگى اميرالمؤمنين و نيز حكومت كوتاه آن بزرگوار است.[1]
آن چيزى كه مىتواند همهى اين ارزشها را مورد نظر قرار دهد و در همهى زمينهها
پيشرفت را شامل حال همهى آنها [افراد و جناحهاى جامعه] كند، چيزى است كه در
قانون اساسى و در فقه ما پيشبينى شده است و آن اين
[1] - سخنرانى رهبر معظم انقلاب در ديدار با مسؤولان و
كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران، به مناسبت عيد سعيد غدير 10/ 4/ 1370