توطئهى دشمن را بر ملا مىكند. مگر نديديد
اين چند ساله دربارهى دولتها، دولتمردان، مسؤولان، چه مىكردند و چگونه سعى
مىكردند تبليغات دروغ، ترقندهاى گوناگونى را رائج كنند تا مردم را مأيوس كنند.
آنجايى كه مىخواهند مردم را مأيوس كنند، رهبرى است كه به مردم اميد مىدهد.
آنجايى كه يك توطئهى سياسى بينالمللى مىخواهند براى ملت ايران بوجود بياورند،
رهبرى است كه قدم جلو مىگذارد و تماميّت انقلاب را در مقابل توطئه قرار مىدهد و
مثل همين قضيهى اخيرِ اروپا كه ملاحظه كرديد، دشمن را وادار به عقب نشينى مىكند.
آنجايى كه مىخواهند در بين جناحهاى گوناگون مردم اختلاف ايجاد كنند، رهبرى است
كه مىآيد دستها را در دست هم مىگذارد؛ مايهى الفت مىشود؛ مانع از تفرقه شود.
آنجايى كه مىخواهند صندوقهاى انتخابات را خلوت كنند، مردم را از حضور پاى
صندوقها و رأىدادن مأيوس كنند، رهبرى است كه به مردم دلگرمى مىدهد؛ مىگويد: انتخابات
وظيفه است؛ مردم اعتماد مىكنند، وارد مىشوند، حماسهى عظيمى مىآفرينند. آنجايى
كه جايگاه ابراز نظر مردم در مسائل انقلاب است، مردم چشمشان به دهان رهبرى است. در
زمان امام راحل، اين را بارها تجربه كردند و تو دهنى خوردند، به لطف پروردگار بعد
از رحلت امام راحل هم با كمك مردم، با محبت مردم، با همكارى مردم، دهها بار با
همين كيفيت و همين شيوه، پيوند جوشيدهى استوار ميان مردم و رهبرى توانسته است،
مشت محكم به دهان دشمن بزند. لذا بسيار طبيعى است كه با رهبرى بد باشند، كينهى
عميق داشته باشند؛ جاى تعجبى ندارند؛ البته رهبرىِ «مقتدر». چرا؛ يك رهبرىِ
بىحالِ بىجانِ بىحضورى كه از جايى خبر ندارد، راحت مىشود ذهنش را عوض كرد،
راحت مىشود او را به اشتباه انداخت، يك چنين رهبرى ضعيفى باشد، نه؛ خيلى برايشان
اهميت ندارد. اما اگر قرار شد رهبرىِ مقتدرى كه اسلام