اساس حكومت اسلامى يك حرف نو در دنيا بود. واقعا در اين قضيه، انقلاب
نوآورىاى كرد كه حريفها مات شدند. اين بههيچوجه شبيه بعضى چيزهايى كه بعدا
تشبيه مىكردند، نبود؛ اصلا شباهتى با نظاير خودش نداشت. چيزى كه در قانون اساسى و
در كلمات امام و در عرف انقلاب به عنوان حكومت ولايت فقيه مطرح است، يك حرف كاملا
نو در دنياست. البته ممكن است گفته شود «ولايت فقيه» يك تعبير عربى و آخوندى و
طلبگى و كتابى است؛ در حالىكه اين مفهوم، بسيار نو و جديد است و معناى آن اين است
كه ما در رأس حكومت كسى را قرار دهيم كه مىدانيم تخلف نخواهد كرد. اين چيز خيلى
مهمى است. شما الان مىبينيد گرفتاريهاى دنيا از كجاست. ما مىخواهيم كسى را در
رأس حكومت بگذاريم كه مىدانيم تخلف نمىكند. ممكن است ما اشتباه كرده باشيم و او
تخلف كند. از هر وقت فهميديم تخلف كرده، مىفهميم حضور او در اين منصب بجا نيست؛
خودش و مردم هم اين را قبول دارند. اين نكتهى خيلى بديعى در مبناى حكومت در
دنياست.[1]
1. راههاى عمومى جلب هدايت الهى
1- 1. صبر و يقين
در سورهى مباركهى سجده، خداى متعال ضمن بيان حالات ملتها و اقوام و
انسانهاى مبارز و پر تلاشِ مؤمن، اين تعبير را مىفرمايد:
«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاى هيأت
علمى كنگرهى امام خمينى( ره) 4/ 11/ 1378