تفسير انسان، تفسير تاريخ، تحليل حوادث حال و گذشته و آينده، تفسير
طبيعت، تبيين همهى علائقى كه انسان را با دنياى بيرون از وجود او- جهان، انسانها،
اشياء- مرتبط مىكند، و نيز فهم و درك آدمى از وجود خود و خلاصه همهى چيزهايى كه
نظام ارزشى جامعه را مىسازد، و آن را بر ادارهى مطلوب خود قادر مىكند، همه و
همه از اين جهانبينى الهى ريشه و مايه مىگيرد و منشعب مىشود. در انديشهى الهى
اسلام همهى هستى آفريدهى خداست و جلوهگاه علم و قدرت او و پوينده بسوى اوست، و
انسان برترين آفريده و جانشين اوست.
انسان مىتواند با استخراج گنجينههاى استعداد- كه در نهاد اوست- خود
را و جهان را كه براى او آفريده شده به زيباترين وجهى بسازد و بيارايد، و با دو
بال علم و ايمان به عروج معنوى و مادى نائل آيد، و مىتواند با تضييع يا به انحراف
كشاندن اين استعدادها جهنمى از ظلم و فساد در جهان بيافريند. چراغ هدايت بشر ايمان
او به خدا و تسليم او در برابر امر و نهى الهى است ... پيغمبران مردم را به بندگى
خدا- كه پتكى بر سر خودخواهى و برترىجوئى است- فرا خواندند، و آئينى كه بهشت صفا
و آرامش را حتى پيش از بهشت اخروى به بشر ارزانى مىداشت بدو عرضه كردند، و او را
به مهار كردن