اسم الکتاب : نظام سياسى اسلام المؤلف : نصرتى، على اصغر الجزء : 1 صفحة : 59
1. آريستوكراسى كتاب «بنيادهاى علم سياست»
در تبيين نظام سياسى آريستوكراسى مىنويسد: واژهى آريستوكراسى از واژهى يونانى
آريستوس؛ به معنى بهترين اخذ شده است، در نتيجه بسيارى از متفكران سياسى يونان آن
را حكومت بهترين شهروندان و شايستگان دانستهاند. از نظر ارسطو، حكومتى كه صلاح
عموم را در نظر داشته باشد و به وسيلهى جمعى از مردم (اشراف و برجستگان) اعمال
شود؛ آريستوكراسى ناميده مىشود. شايد به اين دليل كه بهترين مردمان در آن حكومت
مىكنند و يا شايد به اين دليل كه هدف آن تأمين بهتر چيزها براى مملكت و اعضايش
است.[1] در تعريفى
دقيق مىتوان گفت:
آريستوكراسى شكلى از حكومت است كه در آن به طور نسبى بخش كوچكى از
شهروندان در تعيين مقامات عمومى و تدوين سياستها نقش دارند».[2]
آريستوكراسى ممكن است، در اختيار نظاميان، زمينداران، پيشهوران و يا تركيبى از
اينها باشد. در ديدگاه روسو، سه نوع آريستوكراسى وجود دارد: 1. آريستوكراسى طبيعى
و آن را حكومت كسانى مىداند كه بنا به توانايى طبيعى رهبرى، بهترين افراد براى
حكومت كردن هستند. 2. آريستوكراسى انتخابى، حكومت عدهى به نسبت كمى است كه تودهى
مردم آن را انتخاب كردهاند. 3. آريستوكراسى موروثى كه در آنقدرت از پدر به فرزند
مىرسد.
آريستوكراسى از قرن چهارم تا دوم قبل از ميلاد در روم عموميت داشت و
هرچند دير زمانى است كه به ظاهر حيثيت و قدرت سياسى اين طبقات برتر كه به طور
موروثى و خاندانى يا بر پايهى قدرت و ثروت، منصبهاى حكومتى را اشغال مىكردند،
رو به زوال نهاده است؛ اما هنوز هم شكل كمرنگى از آن را مىتوان در مجلس لردهاى
بريتانيا مشاهده كرد.
براى نظام سياسى آريستوكراسى سودمندىهاى چندى برشمردهاند:
1. شكل طبيعى حكومت؛ گفته مىشود كه آريستوكراسى شكل طبيعى از حكومت
است؛ زيرا به طور طبيعى، هميشه بخش كوچكى از مردم اعمال قدرت مىكنند. حتى
[1] - عالم، عبد الرحمن؛ بنيادهاى علم سياست؛ ص 281.