اسم الکتاب : نظام سياسى اسلام المؤلف : نصرتى، على اصغر الجزء : 1 صفحة : 108
«سكولاريزم كه از ريشهى»؛ يعنى؛ «غير مقدس»
و «غير روحانى» گرفته شده است، به فرايندى گفته مىشود: كه بر طبق آن، واقعياتى كه
در قلمرو دينى، جادويى و مقدس جاى دارند به محدودهى امور غير مقدس و طبيعى منتقل
مىشوند.
ايجاد زمينهى حيات اجتماعى، غير دينى، همواره با تقدسزدايى برخى از
مظاهر جهان و مقام انسانى، همراه بوده است و نيز تبيين جهان با استعانت از امور
غير مقدس و صرفا مادى و با جايگزينى مظاهر عقلانى، علمى و فنى به جاى مظاهر دينى
شكل مىگيرد.
بنابراين گفته مىشود كه فرهنگ، انديشه، آدابورسوم، جهاتى غير دينى
مىيابند؛ يعنى پيوندهايشان را با ارزشهاى دينى و يا مبانى الهى قطع مىكنند.
«آن فرايند غير دينى سازى را كه با تميز بين امر معنوى از امر مادى و
به رسميت شناختن كاربرد خاص خرد در قلمرو امور خير همراه است، نبايد با فرايندى كه
تحت همين نام، امحاى هر معناى دينى را در زندگى تجويز مىكند و سرانجام به
خردگرايى محض و بىخدايى مىانجامد، يكسان شمرد».[1]
فرهنگ علوم اجتماعى؛ تأليف گولد و كولب، سكولار را به معناى جامعهى مادى يا امر
دنيايى و عرفى تلقى كرده و در توضيح مىنويسد: «اين اصطلاح در كلىترين كاربرد خود
در علوم اجتماعى اشاره مىكند به امور دنيوى يا غير مذهبى كه با امور معنوى و
روحانى فرق دارند. دنيايى، آن چيزى است كه به هدفها و رسوم دينى اختصاص نداشته
باشد. اين همان معنايى است كه در عبارتهايى نظير «مكتبهاى جداگانهى دنيايى» و
«روى آوردن به عالم دنيايى» از آن استفاده شده است».
در تعبيرى ديگر، به طريقى به كار بردهاند كه فقط در نقطهى مقابل
امر مذهبى، قرار نمىگيرد. در تأييد اين كاربرد، ه. پ. بكر مىنويسد: «دنيايى با
نامقدس، كافر، بىخدا، بىدين، رافضى، بىتقدس، بىايمان يا اصطلاحات از اين دست
مترادف نيست؛ اين اصطلاح همهى آنها را دربر دارد. اما ... چيزى بسيار بيشتر از
آنها را شامل مىشود».
در اين مفهوم، دنيايى، متضاد با كل معنى مقدس؛ يعنى متضاد معزّز و
منزّه است؛ بنابراين، فرهنگ، هنگامى دنيايى است كه پذيرش آن بيشتر مبتنى بر
ملاحظات عقلى و