نتيجه رسيدهام كه اين طرح به بوته فراموشى
افتاده و يا آنكه با آتش بدخواهى افراد كينهتوز و دستههاى متعصب سوخته است. يا
محتواى آن بوسيله عقلاى آخر زمان! طورى وارونه و معكوس تعبير و تفسير شده كه از
هدف عالى خود دور افتاده است و درنتيجه، درميان اوراق باطله قرار گرفته است.
وقتيكه اخيراً خبرنگاران «تايمز» به ديدن من آمدند و غاراچينو مطالبى را كه درباره
خلافت جنابعالى از سفير انگلستان شنيده بود در حضور من بيان كرد، بشهادت محمدبيگ-
كه حضور داشت- من مطالب موسيو غاراچينو را كه مىگفت از سفير شنيده است، رد كردم و
صميمانه بهدفاع برخواستم و لابد محمدبيك اين بيانات را بخاطر دوستى، بحضور عالى
رسانده است. اما اين موضوع در سايه پارهاى توطئهها وضع معكوسى بوجود آورد و
برخلاف سير طبيعى امر، چنين بنظر مىرسد كه با دفاع خالصانه و بزرگ خود، گناهى
مرتكب شدهام! در صورتيكه دفاعى بهتر از آن، حتى در حق فرزند صالح و دلبند هم نمىتوان
انجام داد، ولى پاداش من توهين بازجوئى و بازپرسى بود!. خدا را شكر، سرانجام وقتى
غاراچينو با محمدبيك در حضور راغببيك مواجه شد، معلوم گرديد كه من چگونه با دل و
جان از حقوق مقام خلافت عصر دفاع كردهام. و اين حقيقت براى جنابعالى هم معلوم
گرديد. از بدخواهى و كينهتوزى و حرص رسواى غاراچينو و همچنين احتمالًا از دستور
پنهانى و مضرانه او و بهمناسبت اينكه او انگليسى است، دشمنى انگليسىها عليه دولت
و ملت، بطور عموم، و عليه شخص من، بطور خصوصى، آشكار گرديد. اگر غاراچينو به
تنهائى احضار شود، آيا در اينكه گفتههاى خود را، انكار نموده و گزارشهاى رذيلانه
خود را بديگرى نسبت خواهد داد، جاى ترديد و شبهه وجود دارد؟. آيا براى روشن ساختن
فورى اين مسائل بهتر نبود كه مواجهه اخير را در مرحله اول انجام مىدادند؟ تا بجاى
تقدير و تحسين، در معرض كيفر بازجوئى قرار نگيرم و