responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا المؤلف : حسينى ميلانى، سيد على    الجزء : 1  صفحة : 181

اى مردم! همانا حسين بن على‌ عليهما السلام‌ فرزند فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها، بهترين مردم است و من فرستاده او هستم.

او در ادامه زياد و عبيداللَّه زياد را لعن مى‌كند و بر اميرالمؤمنين عليه السلام درود مى‌فرستد. از اين رو او را به دارالاماره مى‌برند و از بام دارالاماره به پايين مى‌اندازند و به اين كيفيّت او را به شهادت مى‌رسانند.[1]

داستان قيس بن مسهّر از وقايع مسلّم حادثه عاشوراست.

مسير كوفه و پيش‌گويى امام حسين‌

سيّدالشهداء عليه السلام در بين راه به منزلى مى‌رسند كه با فردى سخن از رفتن به سوى كوفه به ميان مى‌آيد. آن فرد ديدگاه خود را نسبت به رفتن امام حسين عليه السلام به كوفه بيان مى‌كند و حضرتش را از اين كار منع مى‌نمايد.

حضرت در جواب وى مى‌فرمايند: اى بنده خدا! كار صحيح بر من مخفى نيست و امر الهى تغيير نمى‌كند.

آن گاه در ادامه به قلب شريف خويش اشاره مى‌كنند و مى‌فرمايند:

واللَّه! لا يدعوني حتّى يستخرجوا هذه العلقة من جوفي، فإذا فعلوا سلّط عليهم من يذلّهم؛[2]

به خدا سوگند! اينان تا دل مرا بيرون نياورند از من دست نخواهند كشيد.

و زمانى كه مرتكب اين كار (جنايت) بشوند، خداوند متعال نيز فردى را بر ايشان مسلّط مى‌كند تا آنان را ذليل كند.

ابن قولويه رحمه اللَّه در كامل الزيارات اين گونه روايت مى‌كند كه: وقتى حضرت‌


[1] - الإرشاد: 2/ 71؛ تاريخ الطبري: 4/ 297

[2] - الإرشاد: 2/ 76؛ الكامل في التاريخ: 4/ 39 و منابع ديگر

اسم الکتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا المؤلف : حسينى ميلانى، سيد على    الجزء : 1  صفحة : 181
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست