responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ميعاد نور المؤلف : شريعت، محسن    الجزء : 1  صفحة : 230

پايش بود و در حالت نماز بود. همين كه مرا ديد، پرسيد: تو كيستى؟ گفتم: مالك‌بن دينار. گفت: خواب ديده‌اى؟ گفتم: آرى. گفت: هر سال، مرد صالحى مثل تو در خصوص من خواب مى‌بيند.

گفتم: سبب اين امر چيست؟ گفت: من شراب مى‌خوردم، مادرم هم مانع من مى‌شد. روزى با حالت مستى او را اذيت فراوان كردم و ... پس از آنى كه از مستى خارج شدم، همسرم مرا با خبر كرد كه به چنين كار بدى دست زده‌ام. آن دست خود را بريدم و پايم را به زنجير بستم و هر سال حج مى‌كنم و دعا و استغاثه مى‌نمايم و مى‌گويم: «اى كاشف همّ و غم! شفا ببخش همّ و غم مرا و راضى فرما مادر مرا تا جرم و تقصير مرا عفو كند». اين قدر بدان كه بعدا از عمل خود دست كشيدم و 26 غلام و كنيز آزاد كردم و ...

گفتم: اى‌مرد، نزديك‌بود با اين‌عملت تمام روى‌زمين را بسوزانى.

مالك مى‌گويد: همان شب حضرت رسول (ص) را در خواب ديدم، فرمود: اى مالك! مردم را از رحمت خداى تعالى محروم نگردان، دانسته باش كه خداى تعالى به حال محمدبن هارون توجه كرد و دعاى او را مستجاب كرد و گناهانش را بخشيد. او را خبر نما كه سه روز از روزهاى دنيا در ميان آتش مى‌ماند، خداوند دل مادر را به وى مايل مى‌كند و به ترّحم مى‌آورد تا مادرش او را حلال مى‌كند و مادر و فرزند هر دو با هم داخل بهشت مى‌شوند.

مالك مى‌گويد: من آمدم و خواب خود را براى او نقل كردم. همين كه اين مژده را شنيد، روح از بدنش مفارقت كرد. من او را غسل دادم و كفن نمودم و بر جنازه او نماز خواندم و دفنش نمودم.[1]


[1] - رنگارنگ، ج 2، ص 43.

اسم الکتاب : ميعاد نور المؤلف : شريعت، محسن    الجزء : 1  صفحة : 230
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست