اسم الکتاب : ميعاد نور المؤلف : شريعت، محسن الجزء : 1 صفحة : 121
وقتى به ركن شامى رسيدم، احساس كردم كعبه
مرا از خود دور مىكند و اجازه طواف نمىدهد و مرا تهديد مىكند به صورتى كه كلام
تهديدآميز را با گوشهاى خود مىشنيدم. تا اينكه عجز و لابه شديد كردم كه خدا مرا
از آن حالت خارج كند. نمىتوانستم از جاى خود تكان بخورم؛ زيرا مىترسيدم از سوى
كعبه ضربهاى به سرم فرود آيد. به گوش خود شنيدم كه كعبه مىگفت: نزديك شو تا
ببينى با تو چه مىكنم! چقدر تو از ارزش من مىكاهى و مقام خود را بالا مىبرى و
مقام عارفان را بر من ترجيح مىدهى! من تو را راحت نمىگذارم كه بتوانى به دور من
طواف كنى. فهميدم كه خداوند با اين عمل مرا تأديب كرده است و من شكر خدا را به جا
آوردم و از نظر سابق خود برگشتم و مقام كعبه را بر خود ترجيح دادم و از گذشته خود
پشيمان شدم. در اين صورت حالتى ديگر برايم حاصل شد و كعبه را به صورت بانويى زيبا
ديدم كه تا آن زمان كسى را به آن زيبايى نديده بودم. در همان حال اشعارى را در وصف
و جمال وى سرودم. هنوز مشغول خواندن اشعار بودم كه ديدم كعبه به حالت پيشين خود
برگشت و با نظر لطف و سرور به من توجه كرد و اجازه داد به طواف بپردازم.[1]
محىالدين در خصوص سّر هفت شوط بودن طواف مىگويد: چون طبقات آسمان
هفت است آن كه هفت طواف بهجا مىآورد به منزله آناست كه افلاك سبعه را طواف
كرده، چون افلاك دايرهاى است و طواف به دور كعبه هم دايرهاى، پس طوافكننده بيت،
طائف همه آسمانها است.