همه هاج و واج يكديگر را نگاه مىكرديم. واقعاً اين آدم اين همه وقت صرف كرده كه بگويد به من پول كمترى بدهيد؟
نگاهها به سوى مهندس غيرمسلمان چرخيد. اين ارزشگذارى واقعى، ارزش واقعى اين آدم را بالا نمىبرد؟ به لكنت افتاد: آقا! شما واقعاً اين حرف ...
اگر اين سمبل معنوى شما مسلمانان است، چرا من مسلمان نباشم؟
بىآنكه كوچكترين مكثى كند گفت:
بايد چه كنم؟
ساده است. دو جمله شهادتين و يك عمر رفتار خوب!
اين يعنى مسلمانى! اين يعنى ارزشگذارى واقعى بر خود!
... و او مسلمان شد. در همان مجلس!
بازگرديم به يادداشتهاى روزانه كنفوسيوس:
بزرگان هر جامعهاى بايد با رفتار خويش، مردم را تربيت كنند ...
بزرگان هر جامعهاى!
نه با حرف، با رفتار خويش!