اسم الکتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى المؤلف : جمعى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 176
آيا تعدد و تنوّع اين برداشتها، ناظر بر
«امكان» تقرير و مفصل بندى يك گفتمان حكومتى پيرامون مردمسالارى دينى است يا
امتناع آن؟ آيا اساساً مىتوان ميان دو گفتمان «مردمسالارى» و «دين» رابطهاى
پويا و كارآمد تعريف كرد؟ در صورت امكان تعريف و ترسيم چنين رابطهاى، اين رابطه
يك رابطهاى درون گفتمانى خواهد بود يا برون گفتمانى؟ در يك كلام، چگونه مىتوان
به لحاظ نظرى (تئوريك) از امكان وكارآمدى يك نظام مردمسالار دينى دفاع كرد و آن
را در منزلت يك گفتمان مسلط در جامعه كنونى نشاند؟
سه گفتمان پيرامون مردمسالارى دينى
در ايران بعد از انقلاب، سه گفتمان مشخص، پيرامون اين مفهوم شكل
گرفتند. در بستر گفتمان نخست، رابطهاى درون گفتمانى ميان مردمسالارى و دين
برقرار شد و در نتيجه، «مردمسالارى دينى» نامى جديد براى محتوايى قديم تعريف شد.
به بيان ديگر، تقرير كنندگان اين گفتمان بر اين باور شدند كه نه تنها رابطه ميان
اين دو مفهوم، هم ممكن است و هم مطلوب، بلكه اين رابطه يك رابطه كاملًا درون
گفتمانى و گوهرى است؛ دين عين مردمسالارى است و مردمسالارى عين دين. به بيان
ديگر، مردمسالارى دينى محصول طبيعى و بديهى ابژه (موضوع شناسا) است و نه از الطاف
سوبژه (فاعل شناسا).
در چارچوب اين گفتمان، گرايشها و خرده گفتمانهاى متعددى قابل شناسايى
هستند. يك خرده گفتمان پيرامون اين ايده تقرير شده كه مردمسالارى دينى به يك
معنا، همان جمهورى اسلامى مطرح در قانون اساسى است. در اين نگاه، مردمسالارى دينى
يك گفتمان هژمونيك است كه معتقد است در چارچوبهاى دينى (قانونى)، مردم نه تنها حق
اداره امور خود و نظارت بر حكومت را دارند، بلكه از شايستگى و توانايى لازم براى
اين امر نيز برخوردار هستند. منظور از گفتمان هژمونيك، اين است كه مردمسالارى
دينى نام گفتمانى است كه ميل به سيادت و سرورى و نقش آفرينى در عرصه پراتيك
اجتماعى- سياسى را دارد.
اسم الکتاب : مردم سالارى دينى ماهيت، ابعاد و مسائل مردم سالارى دينى المؤلف : جمعى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 176