اسم الکتاب : مجموعه مقالات دومين همايش مردمسالارى دينى المؤلف : جمعى از نويسندگان الجزء : 1 صفحة : 42
آن مشخص گردد. در اين پژوهش سعى بر آن است
كه تفسيرى از نظريه مردمسالارى دينى عرضه شود كه به باور نگارنده ضمن برخوردارى از
امتياز وضوح و شفافيت محتوايى، در مقايسه با ديگر قرائتها از اين نظريه، تناسب و
سازگارى آشكارى با دينشناسى مقبول و متعارف و غالب در نزد عالمان مسلمان دارد.
1. كدام تلقى از دموكراسى؟
از روزگارى كه دولت- شهر آتن در يونان باستان (500 تا 330 ق. م) خود
را به عنوان نظامى دموكراتيك معرفى كرد، زمان درازى مىگذرد. از آن برهه تاكنون
تاريخ تفكر سياسى شاهد تقريرهاى مختلفى از دموكراسى بوده است. همانگونه كه
پژوهشگر آمريكايى، رابرت دال، تأكيد مىكند ابداع مردمسالارى به مثابه يك نظام
سياسى را نمىتوان با يك كشف و اختراع علمى نظير اختراع ماشين بخار مقايسه كرد و
نتيجه گرفت كه يك بار و براى هميشه اين واقعه اتفاق افتاده است بلكه مردمسالارى مىتواند
مكرراً و در دفعات متعدد ابداع شود. به گمان وى هر كجا كه شرايط اجتماعى و تاريخى
چنين امرى محقق شود دموكراسىهاى مختلف به طور مستقل از يكديگر به منصه ظهور
خواهند رسيد، كما اينكه در گذشته نيز چنين بوده است.[1]
طبيعى است كه اين تحققها و نو شدنهاى مكرر و مستقل مردمسالارى با
تفاوتها و تغييراتى توأم باشد و به علت نبود يك تلقى ثابت، نمىتوان شاخص و معيار
ثابت و مورد اتفاق را به عنوان مبناى نهايى تشخيص نظام دموكراتيك از غيردموكراتيك
معرفى كرد. دولت شهرهاى يونان باستان همان اندازه حق دارند كه خود را مردمسالار بنامند
كه دموكراسىهاى سده نوزدهم و نيز نظامهاى مردمسالار معاصر، گرچه تفاوتهاى بسيارى
ميان آنها وجود دارد. براى نمونه مردمسالارى يونان باستان از گونه دموكراسى مجلسى
( Assembly Democracy )
بود و افراد جامعه و شهروندان صاحب حق رأى مستقيماًدر