اسم الکتاب : مبانى حكومت اسلامي المؤلف : جوان آراسته، حسين الجزء : 1 صفحة : 26
آن است:
فأقم وجهك للدّين حنيفا فطرة اللّه التّى فطر النّاس عليها لا
تبديل لخلق اللّه ذلك الدّين القيّم و لكنّ أكثر النّاس لا يعلمون[1]؛
پس روى خود را با گرايش تمام به حق، به سوى اين دين كن، با همان
سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است، آفرينش خداى تغييرپذير نيست. اين است همان
دين پايدار ولى بيشتر مردم نمىدانند.
بنابراين حقّانيت و جامعيت و جهانشمولى دين اسلام براى همه زمانها و
مكانهاست[2] و گذشت
زمان در نقشآفرينى آن ذرّهاى كاستى ايجاد نمىكند.
خاتميّت نبودت نيز مفهومى جز اين ندارد؛ چرا كه اگر دين با گذشت زمان
نتواند پاسخ گوى نيازهاى جامعه باشد، خاتم بودن آن مورد ترديد قرار گرفته و لزوم
جاىگزينى آن توسط نبوت و شريعت جديدى مطرح مىشود!
البته نحوه انطباق قوانين و فرامين دينى با نيازهاى جامعه امروزى،
مطلب ديگرى است كه در پاسخ به دليل سوم ادعايى جدايى دين از سياست بيان خواهد شد.
دلايل رابطه اسلام و سياست
با توجه به آنچه ذكر گرديد مرتبط بودن دين با امور اجتماعى، سياسى و
حكومتى
[1] - روم( 30) آيه 30 و ر. ك: يوسف( 12) آيه 40 و
توبه( 9) آيه 36.