زنان داشت كه وقتى مردانشان از جنگ
برمىگشتند هم از بين نمىرفت. اثرات مثبت جنگ اين بود كه زنان از بسيارى جهات
متكى به نفس شدند و در عرصههاى تجارت و سياست آموزش ديدند. عرصههايى كه قبل از
اينكه با كسب و كار خانهشان تنها گذارده شوند، با آنها آشنا نبودند؛ خانه،
كشتزار، مغازه و غيره. در آيندهنزديك، وقتى كه زنان به تعداد بسيار زياد وارد
محيط عمومى مىشدند، عرصههاى آموزشى مناسبى براى آنها نبود. زنان همچنين داوطلب
مىشدند كه با جمعآورى هدايايى از قبيل غذا، لباس و زيورآلات قيمتى، به جنگ كمك
كنند. يكى از راههاى جالب كمك زنان به جنگ، خصوصاً در اواخر آن، از طريق قاچاق
بود. «زنى كه به طرف صفوف متفقين حركت مىكرد، در تِنِسى متوقف شد، او يك دامن
بزرگ پوشيده بود، به كمربندى كه زير آن بسته بود، دوازده جفت چكمه متصل بود و هر
يك، پر از دارو و ويسكى بود.»
در شمال نيز تغييراتى در زندگى زنان بهوجود آمد. با شروع جنگ،
تكنولوژى توليد افزايش يافت و اين تكنولوژى، توليد پشم، كاغذ و البته كارتريج تفنگ
را افزايش داد. تعداد زنان كارگرى كه در اين صنايع مشغول به كار مىشدند، بهطور
قابل توجهى افزايش يافت. بهعلاوه، زنان با پرستارى در ميادين جنگ وارد عرصه
پرستارى نيز شدند. برخى هم قهرمان شدند از جمله «كلارا بارتون» كه در ميدان جنگ به
دنبال سربازان فدرالى مىگشت و با غذا و دارو به آنها كمك مىكرد. و «لوئيسا مِى
الكات» [نويسنده زنان كوچك] كه سرپرست زنان پرستار ارتش فدرالى شد.