بچهها دور نگه مىداشتند، آن روزها
مدتهاست كه گذشته است. در زمانما با توجه به تكنولوژى و منابع جامعه بهنظر
مىرسد كه ادعاى اينكه زنان از لحاظ فيزيكى بايد از رقابت اجتناب كنند، بىمعنى
باشد. با تكنولوژى كامپيوترى و مكانيكى نوين، بازار اقتصاد جهانى ديگر متكى به
بدنهاى بزرگ و ورزيده نيست. حتى به بيان ديگر جنگ معاصر نيز مجازى است.
مهمتر اينكه با توجه به دستيابى به شيوههاى كنترل زاد و ولد و
موفقيت آنها- در همه اشكال مختلف- باور اين مطلب را سخت ديدم كه جسمانى بودن توليد
مثل زنان، ديگر مانعى براى تحقق برترى توسط او نباشد. نكته آخر اين است كه ديگر
منطقى نيست كه بگوييم زنان به خانه زنجير شدهاند.
شايد يكى از دلايل اينكه زنان به برترى دستپيدا نمىكنند اين است كه
بهخاطر ماهيتشان، فقط توانايى كمترى براى پرداختن به «عمليات رقابتآميز» و
تهاجمى را دارند. يعنى، زنان ديگر به واسطه بچههايشان به خانه زنجير نيستند
(محبوس نيستند) بلكه هنوز بهواسطه ذهن و روحشان به خانه متّصل هستند. زنان كه
كمتر تهاجمى و عاطفىتر از مردان هستند با وجود تكنولوژى باز هم بهواسطه
ماهيتشان- هر چند ماهيت روحى- محكوم به خوددارى از رقابت در سطح جهانى هستند.
البته من تمايلى به تسليم شدن در برابر اين امر ندارم. آن هم به دو
دليل؛ اول آنكه، استثنائاتى در قانون وجود داشته است (البته چنين استثنائاتى
معمولًا ناگهان مهم مىشوند چون آنها يا اصلًا بچه نداشتهاند، يا كس