خطرناك هستند. حقيقت اين است كه تنها
ويژگىخوب زنان اين است كه بدن آنها براى رابطه جنسى بسيار خوب است. اين دو موضع،
مردگرايى را تشكيل مىدهد.
«مردگرايى ضعيف» تمايل دارد كه به مردان انرژى دهد تا مردانگى خود را
مورد تأكيد قرار داده، به آن اهميت دهند و آن را توسعه دهند، نه مردانگى استفاده
از هرزهنگارى و نوشيدن مشروبات الكلى بلكه مردانگى «سالم» كه در اسطورههاى
كلاسيك از آن حمايت مىكنند.
مردگرايى «روبرت بلاى» ساده است و اكثراً تهديدآميز نيست. مردان به
«مردانگى» بيشترى نياز دارند. بهعنوان مثال، آنها نياز به اين دارند كه در طول
زندگى خود، گوى سبقت را از مردان ديگر بربايند تا مردان بزرگى شوند. او براى رسيدن
به اين هدف ابتدا بايد مادر را كنار مىگذارد؛ شخصى كه از پسر حمايت مفرط مىكند تا
از آسيبهاى جسمى و روحى دور بماند اما در نتيجه از رشد و تبديل شدن به مردى كه
شجاع و داناست، جلوگيرى مىكند.
حتى خوش نيتترين زنان هم نمىتوانند آنچه را كه براى مرد شدن مورد
نياز پسران است به آنها بدهند. وقتى پدر و پسرى ساعتهاى طولانى را با هم
مىگذرانند، مىتوان گفت كه مادهاى تقريباً مانند غذا از بدن پدر به بدن پسر
مىرسد و بدن پسر ياد مىگيرد كه بدن مردانه با چه فركانسى مىجنبد.