و تواى فرزندم! از جوانى خود استفاده كن و با ياد او- جلّ و علا- و
محبت به او و رجوع به فطرت اللّه بزيست و عمر را بگذران و اين ياد محبوب هيچ
منافات با فعاليتهاى سياسى و اجتماعى در خدمت به دين او و بندگان او ندارد.
بلكه تو را در راه او اعانت مىكند؛ ولى بدان كه خدعههاى نفس اماره
و شيطان داخلى و خارجى زياد است و چه بسا انسان را با اسم خدا و اسم خدمت به خلق
خدا از خدا باز مىدارد و به سوى خود و آمال خود سوق مىدهد.
مراقبت و محاسبه نفس در تشخيص راه و خود خواهى و خدا خواهى از جمله
منازل سالكان است. خداوند ما و شما را در آن توفيق دهد.[1]
گوشه گير و كلِّ بر جامعه مباش
پسرم! از منْ گذشته [است]. «يَشيبُ بْنُ آدم و
يَشُبُّ فيِه خَصلَتان: الحِرص و طُولُ الْأمَلِ».[2] لكن تو نعمت جوانى دارىو قدرت
اراده، اميد است بتوانى راهى طريق صالحان باشى.
... [مبادا] خود را از خدمت به جامعه كنار كشى و گوشه گير و كلّ بر
خلق اللّه باشى كه اين از صفات جاهلان متنسّك است يا درويشان دكان دار.
سيره انبياء عظام، صلّى اللّه على نبيّنا و عليهم اجمعين و ائمّه
اطهار عليهم السلام كه سر آمد عارفان بالله و رستگان از هر قيد و بند و وابستگان
به ساحت الهى در قيام به همه قوا عليه حكومتهاى طاغوتى و فرعونهاى زمان بوده و
در اجراى عدالت در جهان رنجها برده و كوششها كردهاند، به ما درسها مىدهد و
اگر چشم بينا و گوش شنوا داشته باشيم، راه گشايمان خواهد بود: «مَن اصبَح و لَم يَهتَمَّ بِامُورِ المُسلِمينَ