زاهدى او را در خواب ديد بر براقى نشسته و حوران و غلمان پيش و پس و
بر دست راست و بر دست چپ او گرفتهاندى و آهسته و خندان مىآرندى در روضهاى از
روضههاى بهشت 198/ 17
در خواب چنان ديدم كه آتشى عظيم قصد من كردى و من پناهى مىجستمى.
شخصى با صورتى نيكو پيش من آمد، من او را گفتمى .... گفتى ..... 272/ 20
مجتبى مينوى حاشيه مفصلى درباره اين استعمال در نوروزنامه ص 96 س 4
نگاشته است، آنجا كه چهار مثال از فردوسى آورده است.
اين بيت از حافظ هم بنقل از عباس اقبال در اين باره مصداق دارد:
ديدم
بخواب دوش كه ماهى برآمدى
كز
عكس روى او شب هجران سرآمدى
ولى حافظ اينرا هم توانست بنويسد:
ديدم
بخواب خوش كه بدستم پياله بود
و
دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند
اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام الملک توسي الجزء : 1 صفحة : 362