اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام الملک توسي الجزء : 1 صفحة : 325
فصل چهل و نهم اندر جواب دادن و گزاردن
شغلهاى متظلمان و انصاف ايشان بدادن
1- هميشه خلقى بسيار از متظلّمان بر درگاه مقيم باشند و هرچند قصّه
را جواب مىيابند نمىروند و هرغريبى و يا رسولى كه بدين درگاه مىرسد و اين فرياد
و آشوب مىبيند چنان مىپندارد كه بر اين درگاه ظلمى عظيم مىرود بر خلق. اين در
بر ايشان دربايد بست تا همه حاجتهاى شهرى و ناحيتى كه رعاياى آن حاضر باشند جمله
كنند و برجاى نويسند و پنج تن بيايند بدرگاه و اين سخن بگويند و حال بازنمايند و
جواب بازشنوند و مثال بستانند كه در حال بازگردند تا اين مشغله و آشوب بيهوده و
فرياد بىاصل نباشد.
حكايت
2- گويند يزدجرد شهريار رسول فرستاد بامير المؤمنين عمر رضى اللّه
عنه كه «امروز در همه عالم درگاهى از درگاه ما انبوهتر نيست و خزينهاى از خزينه ما
آبادانتر نيست و لشكرى از لشكر ما بيشتر نيست[1]
و چندان آلت و عدت كه ما داريم كس ندارد.» جواب داد، گفت «بلى، درگاه شما انبوه
است و ليكن
[1] - و لشكرى از ما بيشتر نيستP : و لشكرى از لشكر ما دليرتر
نيستNC -:K
اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام الملک توسي الجزء : 1 صفحة : 325