اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام الملک توسي الجزء : 1 صفحة : 318
تا پوست از گاوى با شاخهاش بازكردند و
همچنان تازه بياوردند و بابك را در ميان آن پوست گرفتند چنانكه هردو شاخ بر دو
بناگوش آمد. و بدوختند و پوست خشك شد. پس همچنان زنده بر دارش ماندند تا بسختى
بمرد.
10- و از اول خروج او تا گرفتن او مجلدى است هرچه بزرگتر و يك جلاد
او گرفتار شده بود، از او پرسيدند كه «تو چند كس را كشتهاى؟» گفت «بابك را چندين
مرد جلاد بود، آنچه من كشتهام سى و سه هزار مسلمان است بيرون از آنكه ديگر جلادان
در جنگها كشتهاند از مسلمانان[1].»
11- معتصم را سه فتح برآمد كه هرسه قوت اسلام بود، يكى فتح روم، دوم
فتح بابك، سوم فتح مازيار گبر طبرستان كه اگر از اين هرسه]341 b[ يكى
برنيامده بودى اسلام[2] شده بود.
حكايت
12- روزى معتصم بمجلس شراب نشسته بود و قاضى يحيى بن اكثم حاضر بود.
معتصم از مجلس شراب برخاست و در حجرهاى شد و ساعتى بود. بيرون آمد و شرابى بخورد
و باز برخاست و در حجرهاى ديگر شد و باز برخاست و در حجرهاى ديگر شد و ساعتى
بود. بيرون آمد و در گرمابه شد و غسلى بكرد و سبك بيرون آمد و مصلى خواست و دو
ركعت نماز كرد و بمجلس بازآمد. قاضى يحيى را گفت «دانى اين چه نماز بود كه بكردم؟»
گفت «نه.» گفت «نماز شكر نعمتى از نعمتهاى خداى عزّ و جلّ كه مرا امروز بارزانى
داشت.» يحيى گفت «يا امير المؤمنين آنچه نعمت است؟» گفت «در اين ساعت سه دختر را
دخترى ببردم كه هرسهسه دختر سه دشمن من بودند، يكى دختر ملك روم و