اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام الملک توسي الجزء : 1 صفحة : 305
پرداخت.» پس سپاهسالارى خراسان ناصر الدوله
ابو الحسن سيمجور را دادند و او را با همه لشكر خراسان بدرگاه خواندند. چون بحضرت
آمد بقوّت او هركه بر درگاه قرمطى شده بودند از خواص و دبيران همه را بگرفتند و
مالهاى ايشان پاك بستدند. پس همه را بكشتند. و آنگاه ابو الحسن سيمجور را با لشكر
خراسان بجنگ و گرفتن ابو منصور عبد الرزاق فرستادند و باميران اطراف نامهها
نبشتند و بوشمگير تا از گرگان با لشكر بيايد و لشكرها بدو پيوندد و گرد طوس
فروگيرند و ابو منصور را بگيرند و هركه را يابند از قرامطه بكشند.
30- ابو منصور چون ديد كه لشكرها گرد طوس فروگرفتند او بيمار بود،
خويشتن را بر جانب گرگان بيرون افكند. وشمگير او را در راه پيش آمد و از چاشتگاه
تا نماز ديگر جنگ كردند هرچه صعبتر و ابو منصور را از ضعيفى و بيمارى و رنج طاقت
برسيد. از اسپ فرود آمد و سر بر كنار غلامى نهاد و در حال فرمان يافت و لشكر بهزيمت
شدند. وشمگير فرمود تا سرش برداشتند و تا نماز شام در قفاى هزيمتى مىرفتند و
مىكشتند و مىگرفتند و همه رحل و خزينه او بدست آوردند. پس وشمگير سر و خزينهاش
را با صد و هشتاد مرد اسير بامير سديد فرستاد بحضرت و پس از آن جانب ابو الحسن
سيمجور]731 b[ و از
اينجانب وشمگير و قابوس پسرش سر در ولايتها نهادند و قرمطى مىكشتند تا چنان شد
كه در همه خراسان و ما وراء النهر يك باطنى نماند و اين مذهب يكبارگى بزمين فروشد
و نيز از ايشان كس نشان نداد.[1]
بيرون آمدن محمد برقعى بر مذهب باطنى بخوزستان و بصره با لشكر
زنگيان
31- و در سنه خمس و خمسين و مأتين هجرتى محمّد بن على برقعى علوى