responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام ‌الملک توسي    الجزء : 1  صفحة : 19

و اين بسبب آن‌چنان بوده است كه چون پادشاه جايى نشيند كه آن جايگاه را در و درگاه و دربند و دهليز و پرده و پرده‌دار باشد صاحب‌غرضان و ستمكاران آن كس را بازدارند و پيش پادشاه نگذارند.

حكايت در اين معنى‌

3- و شنودم كه يكى از ملوك بگوش گرانتر بوده است‌ 3. چنان انديشيد كه كسانى كه ترجمانى‌[1] مى‌كنند و حاجبان‌[2] سخن متظلّمان‌[3] با او راست نگويند[4] و او چون حال نداند چيزى فرمايد كه موافق آن كار نباشد. فرمود كه متظلمان بايد كه جامه سرخ پوشند و هيچ كس ديگر سرخ نپوشد «تا من ايشان را بشناسم.» و اين ملك بر پيلى نشستى و در صحرا بايستادى و هركه را با جامه سرخ ديدى بفرمودى تا جمله را گرد كردندى. پس بجايى خالى بنشستى و ايشان را پيش آوردندى تا بآواز بلند حال خويش مى‌گفتندى و او انصاف ايشان مى‌دادى.

*** و اين همه احتياط جواب آن جهان را كرده‌اند تا چيزى بر ايشان پوشيده نگردد.

حكايت امير عادل‌

4- و از جمله سامانيان يكى بوده است او را امير اسمعيل بن احمد گفتندى، سخت عادل بوده است و او را سيرتهاى نيكو بسيار است و با خداى عزّ و جلّ اعتقادى صافى داشته است و درويش‌بخشاى بوده است كه از سير او باز نموده‌اند. و اين اسمعيل اميرى بود ببخارا نشستى و خراسان و عراق و ماوراء النّهر جمله پدران او را بود.


[1] - ترجمانى‌PC : ترجمان‌N

[2] - و حاجبان‌اندC : و حاجب اندر آن‌p -:N

[3] - متظلمان‌p : خلق‌N -:c

[4] - نكويندPC : نكويدN

اسم الکتاب : سير الملوك (سياست نامه) المؤلف : خواجه نظام ‌الملک توسي    الجزء : 1  صفحة : 19
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست