اسم الکتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير المؤلف : طهرانى، سيد مصطفى الجزء : 1 صفحة : 353
براى يزيد بن معاويه كه مردم را به بندگى تو
درآوردم. يزيد به بهانه دستگيرى عبد اللّه بن زبير او را مأمور به خرابى خانه خدا
نمود.
آن ملعون از مدينه بيرون آمد و به واسطه شومى اين فعل قبيح از بيرون
مدينه به جهنم واصل گرديد. برحسب امر يزيد، محمد اشعث را امارت لشكر داد و در خراب
كردن كعبه او را اكيدا وصيت نمود.
محمد اشعث با آن لشكر خونخوار به طرف مكه روانه گرديد. چون به مكه
رسيد، اطراف شهر را محاصره نمود، به بهانه عبد اللّه زبير، با اهل مكه آغاز مقاتلت
نمود.
اهال مكه چون خانه و حرم و شهر مكه را محل امن مردم مىدانستند باور
نداشتند كسى بتواند اينگونه جسارت معمول دارد. در خانههاى خود پناهنده شدند.
محمد اشعث، اطراف مكه را محاصره نمود. منجنيقهاى بسيار در بالاى كوههاى مكه نصب
نمود و با منجيق سنگهاى بزرگ و قارورههاى نفط در حرم كعبه و خانههاى مردم
انداخت. بسيارى از خانه [هاى] مردم را سوخت و خراب كرد و حتى مقدارى از خانه خدا
را هم خراب كرد.
روزى منجنيقى در بالاى كوهى نصب بود و عدّهاى از ارامنه روم موكّل
آن منجنيق بودند و با آن منجنيق قاروره نفط، آتشزده به خانه خدا مىانداختند تا
آنكه پيراهن كعبه را به توسط آن قاروره سوزانيدند. آثار غضب الهى ظاهر گرديد. باد
و طوفان شديدى ظاهر شد و انقلاب بزرگى در هوا نمودار گرديد.
باد جمرهاى از آن آتش كه در پيراهن حرم اشتعال داشت به طرف همان
منجنيق معاودت داد. كسانى كه موكّل آن منجنيق بودند تمامى را سوخت.
مردم شام چون آن حادثه را ديدند، يكباره از جنگ دست كشيدند. فرياد
زدند كه با خداوند طريق نبرد جستن از بىخرديست و با پروردگار آغاز مقاتلت نمودن
از جهالت است.
امير لشكر، ايشان را از اين عقيده منحرف نمود و از راه صواب منعطف
گردانيد، بهانه چندى اظهار داشت كه روزگار را از اين حادثات گريزى نيست و اين
واقعات در
اسم الکتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير المؤلف : طهرانى، سيد مصطفى الجزء : 1 صفحة : 353