خواست استكبار

حالا ممكن است كسى برسد كه آقا، چرا اين قدر دشمنى مى‌كنند؟ از اول چرا كردند؟ علت اين است كه ملت ايران، با ايمان اسلامى و با فرهنگى كه اين مبارزه و اين انقلاب و آن امام به او بخشيده است، تسليم تسلط قدرتها بر او نمى‌شود. امريكايى‌ها هم اين را دوست ندارند. سردمداران استكبارى دنيا و در رأس همه و بيش از همه امريكا، دولتها و ملتهاى تسليم را دوست مى‌دارند؛ مى‌خواهند ملتها و دولتها تسليم آنها باشند، هر چه آنها مى‌گويند گوش بكنند. نگاه كنيد ديگر، وضع آنها را در دنيا ببينيد.

وقتى ملتى ايستاده است و قبول ندارد، مى‌گويد شما كه هستيد؟ شما يك كشور، ما هم يك كشور؛ شما يك دولت، ما هم يك دولت. شما دولتى ثروتمند هستيد، پول و پيشرفتهاى علمى داريد. ما هم ملتى هستيم كه استعداد درخشان و سابقه‌ى درخشان داريم، امكانات و ذخاير ارزى داريم. شما يكى، ما هم يكى.

تنفر امريكا از اسلام‌

وقتى ملتى با اين استقلال، با اين احساس توانايى و قدرت، در صحنه حاضر مى‌شود و به آنها به چشم يك ابرقدرت نگاه نمى‌كند، آنها ديگر تحملشان تمام مى‌شود. اين طبيعت آنها است! مى‌روند سراغ اين كه ببينند اين فكر را اين ملت، از كجا پيدا كرده است. اگر كسى اين فكر را به اين ملت داده بود، از اعماق با او دشمن مى‌شوند- مثل اين كه با امام، با اعماق وجودشان دشمن بودند؛ امريكايى‌ها تا ابد با امام، آشتى نمى‌كنند- البته امريكايى‌ها كه مى‌گوييم، مرادمان ملت امريكا نيست؛ مراد، همان رژيم امريكا و گردانندگان سياستهاى امريكاست. اگر يك فكر و فرهنگى است كه مردم را اين‌گونه نگه داشته است، با آن فكر و فرهنگ، هرگز آشتى نمى‌كنند؛ مثل اينكه اين حضرات از اسلام، از فكر و فرهنگ اسلامى به شدت متنفرند! علت دعوا و مخالفت و خصومت، اينهاست.

هدف مذاكره‌

حالا عده‌اى ساده‌لوحانه اين گوشه و آن گوشه بنشينند، حرفى بزنند، نِقى بزنند، قلمى روى كاغذ بياورند كه آقا چرا با امريكايى‌ها دشمنيد؟ تا كى؟ چگونه؟ نمى‌فهمند دنيا چه خبر است، نمى‌فهمند كه توقع اين دشمن افزون‌خواه مغرور كم خرد و بى‌حكمت چيست! تصور مى‌كنند همين قدر كه ما روابط و