responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران المؤلف : فراهانى، حسن    الجزء : 1  صفحة : 5

معوقه آن منطقه امروز با اتومبيل عازم بيرجند گرديد. 30

* بازگشت آرامش نسبى به تهران‌

تهران نخستين شب پس از كودتا را در آرامش نسبى گذراند. گشتى‌هايى مركب از قزاق‌ها و پاسبان‌هاى نظميه در تمام طول شب مشغول حراست و حفاظت از شهر بودند و فقط گهگاه صداى شليك گلوله به گوش مى‌رسيد. 31

______________________________
(1). رضا خان (رضا شاه پهلوى اول) در يك خانواده نظامى در روستاى آلاشت سوادكوه مازندران به دنيا آمد. وى سى و دومين و آخرين فرزند عباسعلى خان (عباسقلى) معروف به داداش بيگ از افسران هنگ سوادكوه بود.

مادرش، نوش‌آفرين، از مهاجران مسلمان گرجستان و پنجمين همسر عباسعلى خان بود.

رضا خان در سال 1270 ش، در سن چهارده سالگى، يا به گفته بهار در پانزده سالگى به كمك دايى‌اش وارد «بريگاد قزاق» شد. زندگى نظامى وى ابتدا به صورت ذخيره و به عنوان پياده قزاق در فوج اول قزاقخانه آغاز شد. نخستين منصب او سمت وكيل‌باشى (جانشين و قائم‌مقام فرمانده) گروهان «شصت تير» بود كه بعدها به فرماندهى آن رسيد و به رضا خان شصت‌تير معروف شد. در همين دوران بود كه به رسم قزاق‌ها با قمه‌كشى و قرق كردن راهها به خودنمايى و ابراز وجود مى‌پرداخت. در بيانيه‌هايى كه رضا خان در روزهاى نخست كودتا صادر كرد، ضمن تأكيد بر حفظ سلطنت، خود را رئيس كل قوا خواند و با عنوان «حكم مى‌كنم» بر لزوم حفظ انتظام امور تأكيد كرد.

اندكى بعد، وى از سوى احمد شاه با لقب سردار سپه به درجه سردارى نايل شد. احراز پست وزارت جنگ در كابينه سيد ضياء، كه در كابينه‌هاى بعدى نيز تداوم داشت، زمينه كافى را براى افزايش قدرت وى فراهم ساخت. با ايجاد تغييرات در ارتش و واگذارى امور كشورى به صاحب‌منصبان قزاق، سردار سپه پايه قدرت خود را مستحكم كرد. مداخله نظاميان در مسائل مالى، انتقاد جرايد را به دنبال داشت، اما رضا خان با ضرب و شتم عده‌اى از روزنامه‌نگاران آنها را سركوب كرد. در سالگرد كودتا در پاسخ به ابهام بسيارى از جرايد كه در جستجوى عامل كودتا بودند، با انتشار اعلاميه‌اى در اسفند 1300 ش، بدون هيچ واهمه‌اى خود را مجرى كودتا خواند. در آبان 1302 ش، احمد شاه، رضا خان را به سمت رياست‌وزرايى برگزيد. اقامت طولانى احمد شاه در اروپا كه به اجبار رضا خان صورت گرفته بود و تبليغات مداوم جرايد كشور بر ضد شاه و طرفدارى از اقدامات رضا خان، زمينه را براى تغيير سلطنت مهيا كرد.

در آذر 1304 ش، با تشكيل مجلس مؤسسان و تغيير چند اصل در متمم قانون اساسى كه ضامن بقاى سلطنت در سلسله قاجاريه بود، سلطنت به او تفويض شد. رضا شاه كه در آذر 1304 ش، نخستين كابينه‌اش را به رياست ذكاء الملك فروغى تشكيل داد. سياست واگذارى مقام نخست‌وزيرى به رجال قاجاريه را تا سالهاى ميانه حكومت كماكان ادامه داد و در سال‌هاى ميانى نيز چند تن از رجالى را كه در صحنه سياست حضور داشتند به قتل رسانيد. از اين مرحله به بعد، وى با قدرت مطلق و مستبدانه به حكومت پرداخت. پس از اشغال كشور توسط متفقين در سال 1320 ش، رضا شاه از سلطنت استعفا داده و سلطنت به پسر ارشد وى محمد رضا واگذار شد.

رضا شاه ابتدا به جزيره «موريس» و سپس به «ژوهانسبورگ» در آفريقاى جنوبى تبعيد شد و تا زمان مرگش در سال 1323 ش، به حال تبعيد در آنجا ماند. (خاطرات و خطرات، ص 370؛ شرح زندگانى من، ج 3، ص 234، 326، 486- 489، 583، 584، 567، 616، 618- 626؛ تاريخ مختصر احزاب سياسى ايران، ج 1، ص 70- 77، 86، و ج 2، ص 42، 62، 107- 108، 134؛ ايران بين دو انقلاب، ص 147؛ در خدمت پنج سلطان، ص 105؛ بازگشت، ص 52، 56؛ حيات يحيى، ج 4، ص 343، 345؛ خاطرات آيرونسايد، ص 79؛ تاريخ شاهنشاهى پهلوى، ج 2، ص 239- 240، و ج 3، ص 479- 536؛ خاطرات من، ج 2، ص 43- 48؛ بخوان تاريخ ايران بيستم را، ص 129، 41؛ اسناد ملى ايران، شم ت 293005207؛ زندگى طوفانى، ص 192، سفرنامه بلوشر، ص 150).

(2). فتح اللّه اكبر (سردار منصور، سپهدار اعظم) فرزند حاج ميرزا محمد على خان گيلانى در سال 1234 ش در گيلان زاده شد. وى برادرزاده «اكبر خان بيگلربيگى رشتى» اول شخص متمول گيلان و اجاره‌دار گمركات چند ايالت بود. فتح اللّه خان اكبر، پس از فوت عمويش، بيگلربيگى رشت شد و گمرك انزلى را كه در دست بلژيكى‌ها بود در اختيار گرفت. او از سال 1307 تا 1310 ق، با درجه امير تومانى مدير گمركات خراسان، گيلان و مازندران بود كه پس از چندى تمام آنها را از دولت اجاره كرد و در اندك‌مدتى داراى ثروت و نفوذ فوق العاده شد و به لقب‌هاى «سالار مفخم» و «سالار اعظم» ملقب گرديد. او در جنگ «محمد على شاه» با مشروطه‌خواهان به مشروطه‌خواهان پيوست و پس از اينكه در باغ شاه دستگير شد ابتدا به فيروزكوه و سپس به سوادكوه تبعيد شد. پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان در اولين كابينه بدون رئيس الوزراء (26 تير 1288 ش) وى به وزارت پست و تلگراف رسيد و در كابينه اول «سپهدار اعظم» (مهر 1288 ش) نيز اين سمت را حفظ كرد. در 30 ارديبهشت 1289 از طرف «سپهدار اعظم» رئيس الوزراى وقت به وزارت عدليه منصوب شد و در كابينه فرمانفرما (دى ماه 1294 ش) مجددا وزير پست و تلگراف شد. در سال 1294 ش «سپهدار اعظم» (محمد ولى خان تنكابنى) تغيير لقب داده و به سپهسالار اعظم ملقب گرديد و فتح اللّه خان اكبر، سردار منصور لقب وى را براى خود گرفت و از اين پس «سپهدار اعظم» خوانده شد. وى در كابينه اول «وثوق الدوله» (7 شهريور 1295) وزير داخله شد. در كابينه دوم وثوق الدوله نيز كه در 15 مرداد 1297 تشكيل شد فتح اللّه خان وزير جنگ بود. در پنجم آبان‌ماه 1299 ش به پيشنهاد «نرمن» وزيرمختار انگليس در ايران و با موافقت احمد شاه، فتح اللّه خان اكبر به مقام رئيس الوزرايى منصوب شد ولى در دى‌ماه 1299 مستعفى شد. پس از اينكه سمت رئيس الوزرايى به مستوفى الممالك و مشير الدوله پيشنهاد شد و آنها نپذيرفتند، مجددا با صلاحديد سفارت انگليس فتح اللّه خان اكبر زمام امور را به‌دست گرفت. با كودتاى سوم اسفند دولت سپهدار اعظم سقوط كرد و خود او در سفارت انگليس متحصن شد. فتح اللّه اكبر پس از كودتا به جهت جانبدارى سفارت انگليس از هرگونه گزند سياسى در امان ماند. سپهدار اعظم دو بار نيز به نمايندگى مجلس شوراى ملى برگزيده شد، يكبار در دوره سوم از گرگان و بار ديگر در دوره پنجم به نمايندگى از مردم رشت وارد مجلس شد. بالاخره فتح اللّه خان اكبر، در نوروز سال 1317 ش، در تهران درگذشت و در «ابن بابويه» به خاك سپرده شد.

(شرح حال رجال ايران، ج 3، ص 51- 53؛ زندگينامه رجال و مشاهير ايران، ج 1، ص 246- 249).

(3). اسناد وزارت خارجه فرانسه، مجلد 17، سرى‌E ، ص 94- 96 و همان، ص 51.

(4). حاجى محمد تقى بنكدار معروف به سفارتى در حدود سال 1256 ش، متولد شد. اصلا از اهالى كاشان، ولى سال‌هاى طولانى ساكن تهران بود. در سال 1323 ش، كه عده‌اى از اهالى تهران، ظاهرا به عنوان تظلم از شاهزاده عبد المجيد ميرزا عين الدوله، صدراعظم مظفر الدين شاه با تشويق پيدا و پنهان عوامل انگليس در سفارت آن كشور متحصن بودند، حاجى محمد تقى به اتفاق برادرش حاج حسن، نظارت سفارت را بر عهده گرفته و مخارج متحصنين را مى‌پرداختند. به همين دليل حاجى محمد تقى به حاجى سفارتى شهرت يافت. در دوره اول مجلس شوراى ملى از سوى بزّازهاى تهران به وكالت برگزيده شد.

پس از واقعه به توپ بستن مجلس همانند بسيارى از سران مشروطه‌خواه دستگير و مدتى در باغ شاه محبوس شد. اين اسارت سبب افزايش شهرت و محبوبيت او در بين مردم شد، به طورى كه، مى‌گويند وى پس از استقرار مشروطيت، به سبب دلگرمى به همين مشهور بودن‌ها، در امور دولت‌ها بسيار دخالت مى‌كرد و براى خود حق بزرگى قائل بود. در وقايع اولتيماتوم روسيه به ايران (1329 ق)، از طرف دسته دمكرات‌ها مورد سوءقصد قرار گرفت.

پس از انعقاد قرارداد 1919 وثوق الدوله با انگلستان، به مخالفت با قرارداد پرداخت و به همين جهت پس از كودتاى 1299 ش، به دستور سيد ضياء دستگير و مدتى زندانى شد. وى در سال 1304 ش، از تهران به مجلس مؤسسان راه يافت و پس از آن در دوره‌هاى ششم، هشتم و نهم مجلس نيز شركت جست. درباره مفاسد مالى او، مهدى بامداد مى‌نويسد: «مدت‌ها كارش كارگذرانى همه جور، براى مردم در مقابل گرفتن حق العمل خوبى براى خود بود. ضمنا براى بستن و باز كردن بازار كه در تهران از كارهاى پر اهميت است و معمولا مبلغى صرف اين كار مى‌شود، از سركرده‌ها و سردسته‌هاى بازار بود ...» (شرح‌حال رجال ايران، ج 3، ص 310- 309؛ شرح زندگانى من، ج 3، ص 213؛ زندگينامه رجال و مشاهير ايران، ج 2، ص 76- 75).

(5). اسناد وزارت خارجه فرانسه، مجلد 17، سرى‌E ، ص 94- 96 و 57.

(6). سرگرد «لئوپولد بيورلينگ» يا «بيرلينگ» جزو دومين گروهى بود كه به درخواست سرهنگ وستداهل رئيس كل نظميه وارد تهران شد و در بدو ورود به جاى «ارفاس» كه با وستداهل درگيرى پيدا كرده و به سوئد بازگشته بود «به رياست دايره پليس يونيفرمه منصوب گرديد». در مسافرتى كه‌

اسم الکتاب : روز شمار تاريخ معاصر ايران المؤلف : فراهانى، حسن    الجزء : 1  صفحة : 5
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست