اسم الکتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج المؤلف : صادقى تهرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 108
گم كنى، آنچه غيرخودت به خود آويختهاى گم
كنى، آماده خدا ساختگى خود باشى.
نخست اين تويى تست، اين لباسهاى توست كه خود را در آنها گم كردهاى،
از اين و آن، انسان و حيوان و گياه گم كرده و به خود افزودهاى و خويشتن را در اين
ميان گم كردهاى، از روح و عقلت كاسته و به تن افزودهاى، اكنون لباس اينزندگى پر
گول و غرور و التباس را برون آر، و جامه مرگ بىالتباس را بپوش، و با زبان حال اين
كفن بگوى:
از هر چه بودهام:- خود ساختهام يا ديگران مردهام، تا بسا زندگى حق
زنده شوم، خود را آماده خدا ساخته بودى، و اين لباس و آن زندگى پرالتباس چهره روشن
خدا ساختهات را پوشانده بود، اكنون به گونه نخست درآى، تا زيربناى خدا ساختگيت به
شايستگى فراهم آيد.
اى پيداىِ در خود، از خود گم شو، اينجا ميقات است، خسى در ميقات شو
نه كسى در ميعاد كه اينجا آمادهگاه است، اين؛ زمان و مكان آمادگى است.
خود را بازديد كن و آماده ملاقات، اينجا ميقات است و نه ميعاد، تو
اكونه خسى در ميقات نه كسى در ميعاد، خس شو تا كس شوى.
لباسهايت براى زينت و شناسائيت بود، صاحب ميقات تو را بىلباس
مىشناسد و بهتر هم! تا از خود و خودىها گم نشوى، از اغيار گم نشوى تو را نشناسد،
به تو وقعى نگذارد.
هر چه دروغ و ادعا به خود آويختهاى، در درونت: عقل و روح و دلت
ريختهاى، همه را در ميقات پشت سر گذار، دفن كن، سبكخيز آهنگ مقصد كن.
زندگان جامها مىپوشند سه و بيشتر، مردگان تنها سه جامه، اما تو!
اكنون دو جامه ناپرداخته پوشيدهاى، نه آنگونه زندهاى و نه اينگونه مرده، زيرا
مرگت
اسم الکتاب : درسهايى از فقه سياسى اسلام: اسرار، مناسك، ادله حج المؤلف : صادقى تهرانى، محمد الجزء : 1 صفحة : 108