د) حاكميت شبهترقى غربگرا و بازگشت استبداد و تشديد
وابستگى
نهضت عدالتخانه به دلايلى كه توضيح داديم، ازسوى روشنفكران به
انحراف گراييد و زمينه را براى اجراى مشروطه غربى فراهم آورد و سرانجام نيز به
شكست انجاميد. نهضت مشروطيت نيز بهعنوان يكى از رويدادهاى مهم در تاريخ معاصر
ايران، نقطه عطفى تاريخى در چالش ميان دو الگوى شبهترقى غربگرا و تعالى اسلامى-
ايرانى بهشمار مىرود. نهضت مشروطه، حركتى بزرگ در تاريخ معاصر ايران بود كه با
رهبرى همسو و بلامنازع علما در جريان جنبش عدالتخانه شكل گرفت، تا اينكه در مقابل
اين نهضت و براى به انحراف كشاندن آن، نگرش ديگرى در قالب الگوى شبهترقى غربگرا
پديد آمد.
چالش ميان دو الگوى مذكور در عصر مشروطه را مىتوان در قالب دو نگرش
«مشروطه مشروعه» برمبناى اسلام و «مشروطه غربى» نيز جستجو كرد. هرچند هر دو بر
محدود شدن استبداد و قانونگرايى تأكيد مىكردند، تفاوت اساسى آنها در اين بود كه
در مشروطه مشروعه، بحث از محدوديت استبداد و قانونگرايى، در قالب شرع اسلام مطرح
مىشد؛ حالآنكه مشروطه غربى اين موضوع را در قالب قانون عرف و برمبناى نگاه
اومانيستى خود و ضديت با مذهب دنبال مىكرد.
در اين دوران تلاشهاى بسيارى ازسوى علما بهمنظور مقابله با اين
جريان انحرافى صورت گرفت. براى نمونه مىتوان به تلاش شيخ فضلالله براى تدوين
متمم قانون اساسى و اقدامهاى مرحوم نائينى در توضيح مشروطه براساس مبانى اسلامى
اشاره نمود، اما مشروطهخواهان غربگرا مىكوشيدند تا براى رسيدن به ترقى موردنظر
در غرب، به نفى دين و سنتهاى دينى بپردازند. درواقع همين روشنفكران غربگرا بودند
كه برپايه مبانى ترقىخواهى غربى و غربگرايى افراطى، روىكار آمدن استبداد رضاخان
را توجيه مىنمودند وبا توجه به الهام گرفتن تفكر آنان از غرب، وجود يك ديكتاتور
را براى ترقى كشور لازممىدانستند.