فرهنگى، نوع ايدئولوژى انقلابى و نيز مجموعه خصوصيات و اقدامات
پيشين حكومت.[1]
چهار. رهبرى و نهادهاى بسيجگر
چنانچه سه عامل نارضايتى، ايدئولوژى جايگزين و روحيه انقلابى در سطح
جامعه و مردم پديدار گردد، اما رهبرى و نهادهاى بسيجگر وجود نداشته باشد، انقلاب
به پيروزى نخواهد رسيد. بنابراين پيروزى انقلاب نيازمند رهبرى است تا بتواند با
استفاده از نارضايتىهاى موجود و ايدئولوژى جايگزين، انقلاب را به پيش برد.
ازاينرو، هرگاه رهبر و يا نهادهاى بسيجگر جامعه بتوانند به فعالسازى
نارضايتىها، مطرح كردن ايدئولوژى جايگزين، هدايت روحيه انقلابى و مديريت حركت
انقلابى بپردازند، براندازى نظام حاكم محقق خواهد شد.
انقلاب ممكن است داراى رهبرى واحد باشد (مانند رهبرى امام خمينى)، يا
اينكه به صورت مشترك انجام پذيرد و يا آنكه در هر مرحله، فرد خاصى رهبرى آن را برعهده
داشته باشد. براى مثال، در ميان رهبران انقلاب فرانسه نام سه نفر (ميرابو، دانتون
و روبسپير) به چشم مىخورد.[2] اصولًا يكى
از ويژگىهاى انقلاب اسلامى كه با انقلابهاى معروف جهان متفاوت به نظر مىرسد،
رهبرى واحد در سه مرحله پيدايى، پويايى و پايايى انقلاب است. اين تمركز رهبرى در
انقلابهايى چون انقلاب فرانسه و شوروى سابق كمتر ديده مىشود.
چكيده
1. انقلاب از نظر واژگانى بهمعناى تغيير شكل و از نظر سياسى-
اجتماعى بهمعناى دگرگونى در ساختار سياسى و اجتماعى جامعه است.
2. انقلابها بر دوگونه سياسى و اجتماعىاند. انقلاب سياسى تغيير
ساختار سياسى بدون تغيير ساختار اجتماعى است؛ حالآنكه انقلاب اجتماعى تغيير
ساختارهاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى جامعه است.
3. درباره چيستى انقلاب، برخى آن را براساس نيّات انقلابيون، برخى
برپايه پيامدهاى