از منظر سياسى و امنيتى، ايالات متحده همواره در منطقه خليجفارس و
پيرامون مرزهاى ايران، سياستهاى استيلاجويانه داشته است. بهطور طبيعى كشورهاى
كوچك و فاقد عمق استراتژيك، امنيت خود را به امنيت قدرت هژمون گره مىزنند. در
همين راستا، كشورهاى منطقه خليجفارس هر كدام با انعقاد پيمانهاى نظامى و امنيتى
متعدد با ايالات متحده، پايگاههاى نظامى حساسى را در اختيار اين كشور قرار
دادهاند. كشورهاى حوزه خليجفارس با استفاده از پشتوانه هژمون، همواره
محدوديتهاى بسيارى براى سياست خارجى منطقهاى جمهورى اسلامى ايران ايجاد
كردهاند. موضعگيرى اين كشورها در مسئله هستهاى و جزاير سهگانه ازجمله
نمونههاى درخور ذكر دراينباره است. با تضعيف هژمونى آمريكا شاهد كمرنگتر شدن
حضور همهجانبه اين كشور در منطقه و تهديد موقعيت ژئوپلتيك ايران خواهيم بود.
ازسويى اين فرصت براى جمهورى اسلامى نيز فراهم مىآيد كه بهعنوان قدرتى منطقهاى،
در معادلات امنيتى نقش بىبديلى را ايفا نمايد. همچنين تحولات اخير در منطقه
خاورميانه و سقوط ديكتاتورهاى وابسته به آمريكا، زمينهاى براى افول هرچه بيشتر
هژمونى آمريكا فراهم خواهد كرد. بىترديد در اين شرايط، فرصتهاى مطلوبى براى
جمهورى اسلامى ايران شكل خواهد گرفت.
2. آينده جمعيت و جايگاه مسلمانان
بهطوركلى در حوزه مطالعات آينده تا سال 2025، همه گزارشها حاكى از
رشد چشمگير جمعيت مسلمانان و متعاقب آن تقويت جايگاه و توان اثرگذارى مسلمانان
است. ازاينرو، درخصوص وضعيت آينده مسلمانان در اروپا مىتوان اذعان نمود كه اسلام
ديگر نه بهعنوان مسئله سياست خارجى اروپا، بلكه يكى از دغدغههاى سياست داخلى آن
بهشمار مىرود. امروزه اسلام بهعنوان دومين دين بزرگ (به لحاظ پيروان) در بيشتر
كشورهاى اروپايى رو به گسترش است. بىترديد مسلمانان در سالهاى آينده، نيروى
اجتماعى و سياسى مؤثرى در