چكيده سخن اينكه، وقتى در سال 1356 موج عظيم مردمى- براساس
آموزههاى اسلامى و با رهبرى روحانيت- شروع به حركت كرد، گروهها و احزاب سياسى
همچون قطراتى كوچك ناگزير با آن همراه شدند، اما بيشتر اين گروهها همراهى را با
همدلى قرين نكردند و در هرجا كه توانستند، حركت انقلاب اسلامى و ايثارگرى مردم را
به نفع خود مصادره نمودند و از كمترين فرصتها نيز براى رسيدن به اهداف خود سود
جستند.
چكيده
1. الگوى پيشرفت و تعالى اسلامى از اواخر عصر قاجاريه فرايند تكاملى
خود را طى كرد.
2. نقطه عطف تاريخى در اين زمينه، شكلگيرى جنبش تنباكو است كه
برمبناى نفى استعمار و از سويى برپايه قاعده نفى سبيل بنيان گشت.
3. شكلگيرى جنبش عدالتخانه از ديگر مراحل اين الگو بود كه براساس
مدل بومى، نفى استعمار را طلب مىكرد.
4. با وجود استبداد عصر پهلوى، الگوى پيشرفت و تعالى اسلامى مسير
تكاملى خود را طى نمود و در دهههاى 40 و 50 با طرح نظريه حكومت اسلامى، بسترى
مناسب را براى تحول انقلابى و اجراى الگوى تعالى فراهم آورد.
5. انقلاب اسلامى نقطه عطفى در فرايند تكاملى الگوى پيشرفت و تعالى
بهشمار مىآيد.
6. با توجه به سركوب احزاب و گروهها تا پايان 1355، در فضاى انقلابى
سالهاى 56 و 57 هيچ حزب يا گروه انقلابى مدعى قدرت وجود نداشت.
7. تنها با سازماندهى مؤثر رهبرى انقلاب بود كه مردم در زمره
مخالفان وضع موجود قرارگرفتند.
8. فرايند بسيج سياسى در ايران، با نارضايتىهاى عمومى و آگاهىبخشى
به مردم آغاز شد.
9. در طول سالهاى 56 و 57، اجتماع سنتى شهرنشين ايران، در بسيج هسته
مركزى مقاومت مردمى و تداوم آن، نقشى انكارناپذير داشت.
10. بهطوركلى اگر نقطه شروع حركت انقلاب را 19 دىماه 1356 در نظر
گيريم، روند تحولات تا پيروزى انقلاب اسلامى به چهار دوره تقسيمپذير است: مرحله
تظاهرات در سطح محلى (دىماه 56 تا تير 57)، مرحله گسترش تظاهرات مردمى در سطح
كشور