اسم الکتاب : حكومت دينى از منظر استاد شهيد مطهري المؤلف : قدردان قراملكى، محمد حسن الجزء : 1 صفحة : 28
حكومت شوندگان آن را بپذيرند. روسو
مىنويسد:
تنها چيزى كه مىتواند قدرت مشروع و حكومت حقه را تشكيل دهد،
قراردادهايى است كه به رضايت طرفين بسته باشد[1].
علامه شهيد در تقرير آن مىگويد:
در حق عموم مردم است از باب اينكه همه مردم على السويه آفريده
شدهاند، حكومت يك امر دنيايى است و مذهب نبايد در اين دخالت كند و يا اساسا منكر
مذهب شدند، و بالاخره به مردم تعلق دارد نه به خدا، اعم از اينكه قائل به خدا
باشيم يا نشويم[2].
5. كاريزمائى) amsirahC (
بيشتر اديان موجود حق حاكميت را از آن خداوند و يا چهرههاى استثنايى
دينى خود مىدانند و در نگرشهاى غير دينى، انسانهاى نابغه و استثنايى، مانند
ناپلئون، خودبهخود از حق حاكميت برخوردارند.
ماكس وبر در توضيح آن مىنويسد:
مبتنى است بر فرمانبردارى غيرعادى و استثنائى از يك فرد، به خاطر
تقدس، قهرمانى و يا سرمشق بودن، وى، و از نظامى كه وى ايجاد كرده يا به شكل وحى بر
او نازل شده است و ايثار در برابر او و نظامش[3].
نظريه فوق، در حوزه اديان، موسوم به «مشروعيت الهى» و يا «مشروعيت از
بالا» است كه مدعى است خاستگاه مشروعيت حكومت و حاكمان مىبايست مستند به خداوند
باشد. پادشاهان و امپراتوران اغلب مشروعيت مشروعيت حكومت خود را با استناد به
نظريه فوق توجيه مىكردند و خود را «شاه خدايان») sgniK
-doG (،
«پسران خدا») doG fo snos (، «پادشاهان برگزيده») sgnik detceles (، «پادشاهان سايه خدا») sgnik doG fo wodahS (مىخواندند. در آيين مسيحيت، امپراتور و قيصر نيز مشروعيت خود را
از بالا