اسم الکتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام المؤلف : جوان آراسته، حسين الجزء : 1 صفحة : 127
ذهنى به «تفكّر» تعبير مىشود كه به وسيله آن در لابهلاى
معلومات جستجو مىشود تا پاسخ مجهولات كشف گردد. فيلسوفان فكر را نوعى حركت
دانستهاند.»[1] انسان متفكر در مسير حركت
فكرى و عقلانى خويش گاه به يك رأى، نظر و عقيده مىرسد. چنين عقيدهاى زاييده تعقل
و تفكر است نه خود تفكّر. نيز عقيده ممكن است از عوامل ديگرى غير از انديشه سرچشمه
گرفته باشد. آزادى عقيده يعنى هركس، هر ايده اجتماعى، مذهبى، سياسى و فرهنگى را كه
دوست دارد، آزادانه و بدون هيچگونه نگرانى از مداخله ديگران انتخاب كند.
در ميان متفكران اسلامى استاد مرتضى مطهرى در آثار خويش بر لزوم
تفكيك ميان فكر و عقيده و نيز آزادى فكر و عقيده، تأكيد فراوان نموده است: «آزادى
تفكّر ناشى از همان استعداد انسانى بشر است كه مىتواند در مسايل بينديشد. اين
استعداد بشرى حتماً بايد آزاد باشد. پيشرفت و تكامل بشر در گرو اين آزادى است. اما
آزادى عقيده خصوصيت ديگرى دارد.
مىدانيد كه هر عقيدهاى ناشى از تفكر صحيح و درست نيست. منشأ بسيارى
از عقايد، يك سلسله عادتها و تقليدها و تعصّبها است. عقيده به اين معنا نه تنها
راهگشا نيست، كه بعكس نوعى انعقاد انديشه به حساب مىآيد؛ يعنى فكر انسان در چنين
حالتى به عوض اينكه باز و فعال باشد، بسته و منعقد شده است و در اينجاست كه آن قوه
مقدس تفكّر به دليل اين انعقاد و وابستگى در درون انسان، اسير و زندانى مىشود.
آزادى عقيده در معناى اخير نه تنها مفيد نيست، بلكه زيانبارترين اثرات را براى فرد
و جامعه به دنبال دارد. آيا در مورد انسانى كه يك سنگ را مىپرستد بايد بگوييم چون
فكر كرده و بهطور منطقى به اينجا رسيده و نيز به دليل اينكه عقيده محترم است پس
بايد به عقيده او احترام بگزاريم و مخالفتى براى او در پرستش بت ايجاد نكنيم؟ يا
نه بايد كارى كنيم كه عقل و فكر او را از اسارت اين عقيده آزاد كنيم؟ يعنى همان
كارى را كنيم كه ابراهيم خليلاللَّه كرد. همه بتها را خرد كرد و تبر را به گردن
بت بزرگ انداخت، كه افراد فكر كنند خداها با هم جنگيدهاند .... در اينجا قرآن
اصطلاح بسيار زيبايى به