اسم الکتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام المؤلف : جوان آراسته، حسين الجزء : 1 صفحة : 102
لازم استدرنظر گرفته شود. زيرا بدون اين مبانى نمىتوان نسبت
به حقوق و آزادىها قضاوت درستى داشت.
گزيده مطالب اين فصل
1. انسان، بهرهمند از آزادى فلسفى (تكوينى) است، امّا به لحاظ
حقوقى تا آنجا كه به تشريع و قوانين الهى مربوط مىگردد نمىتواند آزاد باشد.
2. به دو دليل، آزادى مطلق در زندگى اجتماعى وجود ندارد: يكى آنكه
در روابط اجتماعى كه به منزله داد و ستد است، همانگونه كه انسان چيزى را از جامعه
مىگيرد، چيزى هم به جامعه بايد بدهد. ديگر آنكه جامعه نيازمند قانون است. قانونى
كه بايد محترم شمرده شود و احترام به قانون موجب محروم شدن از برخى از آزادىها
است. بنابراين آزادى در روابط اجتماعى نسبى است.
3. از آنجا كه خالقيت، مالكيّت و حاكميت به صورت مطلق از آن خداوند
است آدميان در برابر خدا «آزاد» نيستند. در برابر همنوعان خود آزادند. در نظام
حقوقى اسلام، فقط رابطه انسان با انسان و طبيعت در نظر گرفته نشده است، بلكه با
توجه به رابطه انسان با خدا حقوق و آزادىهاى، انسان رنگ و بوى خاصى به خود گرفته
است.
4. در جهانبينى اسلامى انسان داراى دو نوع آزادى بيرونى و درونى
است. هر دو مقدس و صيانت از آنها لازم است.
5. «آزادگى» (آزادى درون) در اسلام از اهميت ويژهاى برخوردار است.
6. محدوديت آزادى در مواردى كه مزاحم آزادى ديگران باشد يا امنيت
فردى و اجتماعى را مختل كند و يا عفّت عمومى را جريحهدار نمايد، مورد پذيرش اسلام
نيز مىباشد.
7. عمدهترين و اساسىترين مرزى را كه مىتوان براى آزادى در نظر
گرفت، «آزادگى» است. در اسلام تنها دليل ممنوعيت برخى از آزادىهاى بيرونى صيانت و
حفاظت از «آزادىهاى درونى» است. اين نكته ظريف كه آزادى براى آزادى محدود مىگردد
مورد غفلت بسيارى فلاسفه حقوق قرار گرفته است و اصلىترين مسأله در تقسيم آزادىها
به آزادىهاى مشروع و نامشروع همين امر مىباشد.
اسم الکتاب : حقوق اجتماعى و سياسى در اسلام المؤلف : جوان آراسته، حسين الجزء : 1 صفحة : 102