اثرات اين رويه هاى اقتصادى بر زندگى مردان بسيار سخت بوده است. از
آنجا كه اعتماد به نفس مردانه و مفاهيم ارزش فردى همچنان به طور قابل ملاحظهاى در
گرو قدرت كسب درآمد آنها مىباشد، برخى از اين تحولات به شدت براى مردان منفى بوده
است. حتى امروز؛ يعنى پس از 30 سال حضور در جنبش زنان، مردان هنوز
درباره خود و يكديگر براساس توان نانآورى قضاوت مىكنند.
ديويد بلانكن هورن، در پژوهشهاى وسيعى كه براى نگارش كتاب خود در سال 1995 با نام
«آمريكاى بدون پدر» انجام داد، دريافت كه مردان هنگام توصيف مردانگى، اولويت را به
اين مىدهند كه نانآور خوب و ثابت قدمى باشند. يكى از كسانى كه در اين پژوهشها
مورد پرسش قرار گرفته، چنين مىگويد: «من در وهله اول فكر مىكنم بايد خانواده خود
را از نظر مالى تأمين كرد. احتمالًا همه بر روى اين موضوع توافق دارند.»[2]
رها شده از سوى دولت
امروزه دولت نيز مردان جامعه ما را كه به شكل فزايندهاى در محيط
كارشان تحقير مىشوند، دستكم مىگيرد و از متن جامعه به حاشيه مىراند. واقعيت آن
است كه در دهههاى اخير، تشكيلات سياسى وظيفه خود را، آنچنان كه بايد، درباره
شوهران و پدران انجام نداده است. وضعيت