حضور در اين نمايشگاهها، بيمه و بخش ديگرى
از هزينهها را از صورتحساب مالياتى خود كسر كنيد. اين موضوع را با موضوع بزرگ
كردن فرزندان مقايسه كنيد. آيا يك پدر يا يك مادر مىتواند هزينههاى غذا، مسكن،
مراقبتهاى پزشكى يا آموزش پيش از دبستان را از صورتحساب مالياتى خود كسر نمايد؟
البته كه نمىتوانند. ما دهها سال نورى از چنين سناريويى فاصله
داريم.
تضاد ميان اين دو وضعيت خندهآور است. روشن است كه سعادت كشور ما
بسيار بيش از سرنوشت اسبها به سرنوشت كودكان گرهخورده است. چند سال پيش،
ويلهلمينا دو پونت راس[1]، عضو يكى
از ثروتمندترين خانوادههاى جهان، شوهر خود را براى اداره اصطبلهايشان استخدام
كرد و حقوق او را جزو برگشت مالياتى مشترك منظور كرد؛ يعنى يك شگرد كاملًا قانونى.
آيا اين طور هست كه يك شوهر نيز بتواند همسر خود را براى نگهدارى از فرزندان
استخدام كند و حقوق او را از ماليات برگشتى منظور كند؟
اين وضعيت چگونه روى داده است؟ چگونه كشورى كه تا اين اندازه نگران
فروپاشى ارزشهاى خانواده است، مقررات مالياتىاى وضع كرده است كه اسبها را بالاتر
از كودكان قرار مىدهد؟ پاسخ اين پرسش نگران كننده است و در بطن فرهنگ سياسى ما
قرار دارد.
كنارهگيرى دولت
در سالهاى اخير، دولت آمريكا به شكل گستردهاى از حمايت مادران و