اسم الکتاب : جنبش دانشجويى ايران و رسالتها المؤلف : سلطانزاده، منصور الجزء : 1 صفحة : 74
زيبايى برتر شمردند. اينها همه با رنسانس،
فردگرايى (ترجيح عقل حسابگر بر وجدان انسانى) و با كاپيتاليسم و علم زدگى پديد
آمد».[1]
با ادامه بحرانِ تمدن جديد، برخى از انديشمندان غربى در قرن بيستم،
خلأ معنوى را ريشه بحران دانستند. «الكسيس كارل» فيلسوف و عالم بزرگ فرانسوى و
برنده دو جايزه نوبل در زمينه تحقيقات فيزيولوژى و نويسنده كتاب معروف «انسان
موجود ناشناخته» مىنويسد: «ما از دكارت پيروى مىكنيم امّا پاسكال را رها كردهايم.
ما همچنان در تقويت و توسعه قدرت مغزى خود مىكوشيم، امّا كوششهاى معنوى روح از
تكامل باز ايستادهاند. ضعف اين غرايز عميق، بصيرت انسان متجدد را كور كرده است.
يك چنين نقصى به او ميدان نمىدهد كه براى ساختن اجتماع بتواند عنصر شايستهاى
بشمار آيد.»[2]
وى مىگويد: «فقدان احساس اخلاقى و عرفانى درميان اكثريت عناصر فعال
يك ملت، زمينه زوال قطعى و انقياد او را در بند بيگانه تدارك مىبيند».[3]
در ادامه مىنويسد: «نيچه مىگفت دعا شرمآور است. در صورتىكه دعا
كردن همچون آشاميدن و نفسزدن شرمآور نيست. انسان همچنانكه به آب واكسيژن
نيازمنداست به خدا نيزمحتاج است. ما بايد همزيبايىعلمرا دوست بداريم و هم
زيبايى خدا را»[4] وى
مىافزايد: «حقيقتاً چنين بهنظر مىرسد كه احساس عرفانى، جنبشى است كه از اعماق
فطرت ما سرچشمه گرفته است
[1] -علىاكبر كسمائى، جهان امروز و فردا در تنگناى
تمدن صنعتى، ص 216.
[2] -دكتر على شريعتى، نيايش، مجموعه آثار، ج 8، ص 14.